حدود دو هفتهی پیش پنجمین گردهمایی وبلاگ نویسان کوهنورد با عنوان صعود قلم انجام شد، من هم در این برنامه ثبتنام کرده بودم، خودم وعباس محمدی. برای عباس مشکلی پیش آمد و من هم برای آمادهسازی بروشورهایی که برای نمایشگاه کتاب کوهستان در شامونی آماده میکنیم، درگیر شدم. با وجود این دلم نیامد که مراسم آشنایی را از دست بدهم.
امسال قرار بود که این صعود در کردستان انجام شود و برای آن برنامه هم خود را آماده کرده بودم، به هم خوردن آن برنامه اما برایم جالب بود، ابتدا گفته شد که مسوولالن محلی مشکلساز شدهاند و سپس روشن شد که دوستان وبلاگ نویس اعتقاد داشتهاند که در آن برنامه نظر کوهنوردان دیده نشده است و به عبارتی روند نصمیمگیری دموکراتیک نبوده است، باری اعتقاد به برگزاری دموکراتیک این گردهمآیی برایم نویدبخش بود و شادم کرد.
در دور دوم شاهد روند رایگیری برای انتخاب محل و یا برگزارکنندگان بودم و این هم به نظر من تمرین خوبی برای دموکراسی بود و احترام به رای دیگران، در حوزهی ورزش مورد علاقهی ما یعنی کوهنوردی.
روز ۳۱ تیر ۱۳۸۹ ، هنگام ورود به سالن تربیت بدنی لواسان هیجان عجیبی داشتم، دیدن دوستان، رو در رو، فرود یا شاید صعود از دنیای مجازی و از پشت مانیتورها به دنیای واقعی و از همه چیز شیرینتر ملاقات آنهایی بود که از راههای دور به لواسان آمده بودند.
هفتهای پیشتر با عرفان صحبت میکردم و از او خواستم که فرصتی به من بدهند مثل ده تا پانزده دقیقه تا در مورد ویکیپاکوب بگویم، تصور میکردم که فرصتی حدود ۲ ساعت برای گفت و شنید خواهیم داشت و عرفان گفت که بله چنین برنامهای پیشبینی شده و من هم یک پاورپوینت آماده کردم تا در این بهترین فرصتی که بود و برای بهترین مخاتبین، از ویکیپاکوب بگویم، آن روز اما چنین نشد و بیشترین زمان صرف توزیع یلدبود شرکت در این صعود بود.
جدیترین انتقاد من به این برنامه همین بود و البته دیگر نپرسیدم چرا چنین نشد و چه دشواری سبب لغو این بخش از مراسم شد.
من فکر میکردم در این نشست در مورد مسایلی صحبت خواهیم کرد از جمله:
۱- چرا وبلاگ داریم و چرا مینویسیم؟ و چرا نوشتههای خود را در اینترنت منتشر میکنیم؟
۲- آیا دوست داریم تا دیگران هم بدانند ما چگونه میاندیشیم و دغدغههایمان چیست؟
۳- آیا دیده شدن و خوانده شدن، برای ما مهم است؟
۴- آیا فکر میکنیم نظر ما میتواند برای پیشرفت ورزش مورد علاقهی ما مفید باشد؟
۵- آیا با نگاه انتفادی در وبلاگ خود میتوانیم نادرستی و یا تیرگیها را پاک کنیم؟
۶- آیا نوشتن و اثری به جای گذاشتن، کار باارزشی است که باید برایش کوشید؟
۷- در این نشست میتوانستیم تکنیکهای وبلاگ نویسی و یا امکانات بلاگرها را با یکدیگر مبادله کنیم، در مورد دشواری آپ کردن عکس و فیلتر شدن هرروزهی سایتهای میزبان عکس.
۸- در مورد پدیدهی قیلترینگ بگوییم و بشنویم
۹- در مورد مرزهای تابآوردن شنیدن و یا خواندن انتقادها بگوییم و بشنویم، در مورد کامنتینگ
و بیفزایید به این لیست، دهها مورد دیگر را که من، تو و او در ذهن خود دارد.
خوب، این نشد، به هر دلیل!
امروز پستی از فرامرز نصیری خواندم در لزوم حفظ حرمت قلم و انتقاد او از این رخداد بر اساس گزارشهایی که در چند وبلاگ آمده است، به نظر من اما شور و نشاط این جمع در آن نیمروزی که با آنها گذراندم، لودگی و ابتذال نبود، و انتقاد فرامرز نصیری بسیار سختگیرانه است.
در ضمن به نظر من باید مراقب باشیم که به خاتر رعایت آنچه که شان یک رویداد مینامیم و در اینجا اگر به حرمت قلم میپردازیم، از آن سوی بام فرو نیافتیم و دچار خودسانسوری نشویم که این یکی از خود سانسور گزندهتر و بدفرجامتر است، بهویژه برای تو که مینویسی!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر