پنجشنبه، مرداد ۰۷، ۱۳۸۹

کوه‌نوردان و بیماری قلبی

بعد از مرگ ناگهانی اسماییل متحیرپسند و خوب تاثر ناشی از این فقدان، دیشب با همسرم داشتیم ویدیوی کوتاهی که رضا نظام‌دوست به یاد اسماییل تهیه کرده تماشا می‌کردیم، همسرم با دیدن چهره‌ی اسماییل و سن او، هم خیلی ناراحت شده بود و هم در تعجب بود که چرا مرگ این تور ناگهانی به سراغ اسماییل آمد؟


میدانستم که اسماییل قبلن جراحی قلب داشته و جراحی قلب در سی و چند سالگی کمی عجیبه، مگر این‌که این بیماری قلبی مادرزادی و از کودکی همراه او باشد، اما در هر حال مدتی است که پرسش‌هایی در مورد مرگ و میرهای کوه‌نوردان دارم که با مرگ اسماییل دوست دارم آنها را در میان بگذارم.

نگاهی به مرگ کوه‌نوردان و دلیل مرگ آن‌ها نتایج جالبی به دنبال می‌اورد:

۱- حسن زرافشان در آستانه ورود به چهل‌سالگي در ۱۲ اسفند ۱۳۸۲ به‌هنگام صعود به قله خرسان در منطقه‌ی علم‌كوه به علت بيماری‌ قلبی، فوت کرد.

۲- ناصر خوشه چین که عاشق و دلداده کوه بود، سرانجام در ۱۳۸۲/۴/۱۵ به هنگام تعمیر پناهگاه کول جنون (کامران سلیمانی) در منطقه اشترانکوه و به دلیل عارضه‌ی قلبی جان به جان آفرین تسلیم کرد.

۳- محمد باقر حکیمیان کوه‌نورد قزوینی در ۱۳۸۳/۶/۱۹ در دامنه‌های پسند کوه فوت می‌کند - او از ابتدای برنامه کسالت داشته و مرگ او به احتمال قوی بر اثر بیماری قلبی بوده است.

۴- عبدالله راشدی، کوه‌نورد و هنرمند کرد در خرداد ۱۳۸۶ در منطقه‌ی اشتران‌کوه جان سپرد.

۵- حسین طالبی مقدم، مرگ در سال ۸۵ در ۴۶ سالگی بر اثر سرطان ریه

۶- فریدون اسماعیل زاده، مرگ در ۱۶ آبان ۱۳۸۴ بر اثر بیماری سرطان

۷- علی محمدپور (از دوستان صمیمی و همنورد مرحوم ناصر خوشه چین) كه قرار بوده روز جمعه ۳۰ آذر ۱۳۸۶ به همراه ابراهيم بابایی و چند تن از دوستان مسير كلك‌چال به شيرپلا را تراورس كنند، به علت سفر آقاي بابایی و ديگر دوستان به كرمان، محمدپور به تنهایی اقدام به صعود می‌كند. در بخشی از مسیر علی محمدپور سر‌خورده و پس از برخورد با سنگ، در میگذرد. او در هنگام مرگ 67 سال داشت و آن چنان که می گویند دچار بیماری فراموشی بوده است.

۸- تراب سلیمی - روز چهارشنبه ٢١ مرداد ٨٨ کوه نوردان حاضر در مسیر جنوبی قله ی دماوند و در ارتفاع ۴١۵٠ متری ( بارگاه سوم ) شاهد مرگ دلخراش مردی ۴٠ _ ۴۴ ساله به نام تراب سلیمی بودند . گفته می شود علت مرگ او ایست قلبی بوده است.

۹- آقاجان نقوی - در تاریخ۱۳۵۰/۵/۲ شکاربان منطقه علم کوه به نام آقاجان نقوی (برادر مش صفر) در منطقه پیت سرا (زیر سنگ بزرگی که گله داران در آن استراحت می کنند) شبی را سپری می کند که متاسفانه در بستر خواب بر اثر سکته‏ی قلبی جان خود را از دست می دهد.

۱۰- محمد داودی - صعود زمستاني ديواره علم كوه سال ۱۳۶۸ (به نقل از رسول نقوی)
سول نقوي مي گويد من و عزيز در گرده بوديم كه محمد داودي كه جز تيم ديواره بود با هيلي كوپتر وارد منطقه علم چال شد.
به دلیل شدت گرفتن بیماری‌اش، او به پایین منتقل شده و در یکی از بیمارستان های تهران بستری می گردد. اما، در کمال تأسف پس از دو روز بستری شدن در بیمارستان به علت شدت و پیشرفت بیماری در روز شنبه ۱۳۶۸/۱۱/۱۴ در بیمارستان جان سپرد.

۱۱- مهدی سلطان بیگی - در تاریخ ۱۳۸۰/۵/۲۴ مهدی سلطان بیگی به همراه خانواده و یکی از دوستانش بقصد کوه پیمایی و صعود به حصارچال وارد منطقه می شود. آنها پس از پیاده شدن از ماشین در تنگ گلو راهی بالا می شوند. در همان ابتدای تنگ گلو مهدی دچار حمله قلبی می شود و از صخره های ابتدای راه به پایین سقوط می کند و در میان آب های سرد زلال سرد آبرود جان به جان آفرین تسلیم می کند. مهدی سلطان بیگی کوه نوردی را از میانه های دهه ی چهل آغاز نموده بود و از پیشکسوتان این ورزش محسوب می شد. در ساخت پناهگاه سیمرغ ( غرب دماوند ) تلاش و زحمات زیادی کشید .

۱۲- فضل الله امیر علایی، صاحب نام مسیر « هاری روست – امیر علایی » ضمن اجرای برنامه در سال ۱۳۷۶، در حصارچال سکته ی قلبی کرد، در تنگ گلو حالش بد شد و تا رسیدن به رودبارک بدرود حیات گفت.

۱۳- ابراهیم شیخی در ۱۶ خرداد ۱۳۸۷ هنگام کوه‌نوردی بر اثر ایست قلبی جان سپرد

۱۴- غدیر یزدانی - مرگ بر اثر بیماری سرطان در سال ۱۳۷۹

به لیست بالا بیفزایید مرگ کوه‌نوردان دیگری را که بر اثر بیماری در کوه یا در شهر جان باخته‌اند. کسانی که نام‌شان در این لیست نیده و شما می‌شناسید.

اگر مرگ ۳ نفر یعنی غدیر یزدانی، فریدون اسماییل‌زاده و حسین طالبی مقدم را از این لیست خارج کنیم، خواهیم دید بیشتر مرگ و میرها به دلیل بیماری قلبی بوده است و شاید حتی دلیل اصلی تعدادی از حادثه‌های کوه‌نوردی که منجر به فوت کوه‌نوردان شده است، بیماری قلبی باشد، به عنوان مثال اگر شرح حادثه سقوط میکاییل هاشمی را مرور کنیم از ناراحتی و عدم آمادگی او برای ادامه‌ی صعود حکایت می‌کند، متاسفانه همراهانش او را تنها می‌گذارند تا به علم‌کوه صعود کنند، آنها در بازگشت میکاییل را نمی‌یابند و سرانجام جسد او در پایین گرده‌ی سیاه سنگ‌ها پیدا می‌شود.

آیا ممکن است میکاییل بر اثر بروز حمله‌ی قلبی تعادل خود را از دست داده و سقوط کرده باشد؟

آیا ممکن است حادثه‌ی هفته‌ی گذشته در یال جنوب غربی دماوند هم بر اثر یک حمله‌ی قلبی رخ داده باشد؟

آیا درست است که ورزش‌کاران و از جمله کوه‌نوردان دارای عادت‌های بد غذایی هستند با این استدلال که آنها ورزش سختی انجام می‌دهند؟

آیا کوه‌نوردان نیاز به کنترل جدی سلامت خود و به ویژه وضعیت قلبی و عروقی خود دارند؟

آیا انجمن پزشکی کوهستان با کمک فدراسیون کوه‌نوردی می‌توانند ترتیبی بدهند که کوه‌نوردان با هزینه‌ی کمی معاینه شوند، آزمایش خون بدهند و گرفتگی احنمالی عروق و خطر بروز حمله‌ی قلبی در آنها تشخیص داده شود؟

آیا می‌توانید تصور کنید چنان‌چه اسماییل منحیرپسند در هنگام بروز حمله‌ی قلبی در حال حمایت هم‌نوردی بر روی دیواره بود، چه فاجعه‌ای رخ می‌داد؟

و سرانجام مسوولیت خود کوه‌نوردان چیست؟ آیا مرگ‌های این چنین را می‌توانیم در رده‌ی اشتباه و خطاهای کوه‌نوردی قرار دهیم؟


هیچ نظری موجود نیست: