هفته گذشته روز سه شنبه درسالن دفتر مشترک فدراسیون ها گزارش مهدی اعتمادفر ازصعود به گاشربروم را دیدیم و شنیدیم. در این مراسم فدراسیون کوهنوردی از آقای اعتمادفر تقدیر و حکم مربیگری درجه سه و مدال برنز قهرمانی جهان را به وی اهدا کرد.
اما میدانیم که تقریبا همزمان با صعود او کاظم فریدیان هم موفق شد به کی دو صعود کند و این دو به فاصله یک هفته به کشور بازگشتند و پس از آن اعتماد فر در یک برنامه تلویزیونی به نقل از کوهنوشت شرکت کرد ، سپس در فدراسیون گزارش سفر داد و بعد هم قرار بود که گزارش عمومی خود را در انجمن کوهنوردان ارایه کند که به ناگاه این برنامه لغو و گزارش در محل فدراسیون جایگزین آن شد، با این اتفاق سؤالی برای عده ای از کوهنوردان پیش آمد که:
یک کوهنورد مستقل که بدون کمترین پشتیبانی از سوی سازمان دولتی متولی کوهنوردی یعنی فدراسیون اقدام به یک صعود بزرگ کرده است و او اعتمادفر در جلسه شهریور انجمن گفت که فدراسیون تنها یک چادر در مقابل یک فقره چک به او امانت داده است و در حالی که از او انتظار می رود که گزارش خود را برای کوهنوردان و علاقه مندانی از جنس خود او که صعودش را لحظه به لحظه دنبال میکردند ارایه کند، و
به ناگاه
فدراسیون هم باید سهمی از این افتخار بزرگ برای خود دست و پا کند
آقای سرپرست هم باید به ایراد سخنانی بپردازد تا جامعه کوهنوردی ایران از آن بهره مند گردد و کوهنوردانی که تشنه موقعیت و حمایت های دولتی هستند را سیراب گرداند
حتما برای همه این سؤال پیش می آید که چگونه افتخار انجام یک کار بزرگ مانند آنچه که اعتمادفر انجام داد نمی تواند آرامش درونی را که به آن نیاز داریم برایمان فراهم سازد تا خلف وعده کنیم و به گزارش دهی در یک سالن کوچک ، زشت ، فاقد امکانات ابتدایی مناسب مانند نور و صدا و پروژکشن و در نهایت کثیف وادار مان سازد - به یاد بیاوریم سوسکی را که از سر و گردن مجری آقای حسین رضایی بدون حمایت صعود میکرد و یا شاید فرود می آمد و سوسک های ناکام دیگری که فرصت حضور در این نشست را نیافته و اجساد آنها در گوشه و کنار سالن پراکنده بود
پرسش دیگری که بی درنگ در ذهن ما شکل میگیرد این است که آیا از کاظم فریدیان هم برای ارایه یک گزارش فدراسیونی دعوت شده است تا در پی آن سیل امتیازات و چوایز و حمایت ها روان گردد؟ آیا با چنین فرضی کاظم فریدیان هم نا مهربانی های گذشته و دریغ از یک نامه را فراموش میکند ؟
آیا گنجاندن نام فدراسیون در فهرست استقبال کنندگان از فریدیان توسط باشگاه دماوند موجبات آشتی را فراهم ساخت؟ و آیا فریدیان گزارشی که در آن سخنرانی سرپرست و کیک و آب میوه فدراسیونی و سوسک های مرده و زنده حضور دارند را ارایه خواهد کرد؟
اما میدانیم که تقریبا همزمان با صعود او کاظم فریدیان هم موفق شد به کی دو صعود کند و این دو به فاصله یک هفته به کشور بازگشتند و پس از آن اعتماد فر در یک برنامه تلویزیونی به نقل از کوهنوشت شرکت کرد ، سپس در فدراسیون گزارش سفر داد و بعد هم قرار بود که گزارش عمومی خود را در انجمن کوهنوردان ارایه کند که به ناگاه این برنامه لغو و گزارش در محل فدراسیون جایگزین آن شد، با این اتفاق سؤالی برای عده ای از کوهنوردان پیش آمد که:
یک کوهنورد مستقل که بدون کمترین پشتیبانی از سوی سازمان دولتی متولی کوهنوردی یعنی فدراسیون اقدام به یک صعود بزرگ کرده است و او اعتمادفر در جلسه شهریور انجمن گفت که فدراسیون تنها یک چادر در مقابل یک فقره چک به او امانت داده است و در حالی که از او انتظار می رود که گزارش خود را برای کوهنوردان و علاقه مندانی از جنس خود او که صعودش را لحظه به لحظه دنبال میکردند ارایه کند، و
روز چهارشنبه ۱۴/۶/۸۶ و در آخرين قسمت از نشست ماهانه ی انجمن کوه نوردان ايران٬ از کاظم فريديان و مهدی اعتمادفر دعوت شد که صحبت های کوتاهی از گوشه و کنار و مسائل برنامه های خود داشته باشند . بعد از رد وبدل شدن تبريکات و تعارفات معمول و رايج ٬ وقتی اعتمادفر در مقايسه ی امکانات کوه نوردان ايرانی و خارجی به دادن فقط يک چادر امانی از طرف فدراسيون کوه نوردی و گرفتن يک فقره چک بابت ضمانت برگشت (!) آن اشاره کرد٬ کاظم فريديان با قطع صحبت های او گفت :
« ... اما فدراسيون حتی از دادن يک کاغذ به من دریغ کرد »
نقل از کلاغها
به ناگاه
فدراسیون هم باید سهمی از این افتخار بزرگ برای خود دست و پا کند
آقای سرپرست هم باید به ایراد سخنانی بپردازد تا جامعه کوهنوردی ایران از آن بهره مند گردد و کوهنوردانی که تشنه موقعیت و حمایت های دولتی هستند را سیراب گرداند
حتما برای همه این سؤال پیش می آید که چگونه افتخار انجام یک کار بزرگ مانند آنچه که اعتمادفر انجام داد نمی تواند آرامش درونی را که به آن نیاز داریم برایمان فراهم سازد تا خلف وعده کنیم و به گزارش دهی در یک سالن کوچک ، زشت ، فاقد امکانات ابتدایی مناسب مانند نور و صدا و پروژکشن و در نهایت کثیف وادار مان سازد - به یاد بیاوریم سوسکی را که از سر و گردن مجری آقای حسین رضایی بدون حمایت صعود میکرد و یا شاید فرود می آمد و سوسک های ناکام دیگری که فرصت حضور در این نشست را نیافته و اجساد آنها در گوشه و کنار سالن پراکنده بود
پرسش دیگری که بی درنگ در ذهن ما شکل میگیرد این است که آیا از کاظم فریدیان هم برای ارایه یک گزارش فدراسیونی دعوت شده است تا در پی آن سیل امتیازات و چوایز و حمایت ها روان گردد؟ آیا با چنین فرضی کاظم فریدیان هم نا مهربانی های گذشته و دریغ از یک نامه را فراموش میکند ؟
آیا گنجاندن نام فدراسیون در فهرست استقبال کنندگان از فریدیان توسط باشگاه دماوند موجبات آشتی را فراهم ساخت؟ و آیا فریدیان گزارشی که در آن سخنرانی سرپرست و کیک و آب میوه فدراسیونی و سوسک های مرده و زنده حضور دارند را ارایه خواهد کرد؟
۲ نظر:
يادتان باشد بر ما بسي كمان ملامت كشيده اند. اين نيز مي گذرد
استمرار مطالبتان را آرزومندم
نوشته هات بوي تقليد از نصيري رو ميده!
اميدوارم اخلاقت مثل اون نباشه تا
بمرور حال آدم ازبهم نخوره!
ارسال یک نظر