در این دو هفته بارها به بهشت زهرا سفر کردم، برای به خاک سپاری مادر و مراسم پس از آن و به جز مشاهده ی رنج مردمی که عزیز و همدم و پشتیبانی را از دست داده اند و برایش یا برای خود شیون می کردند، دیدن حجم بزرگی از زباله و به ویژه پلاستیک باور نکردنی بود.
گوری که به ما دادند (3 طبقه) تا کمر پر از خاک و پوسته ی پلاستیکی، نایلکس و بطری خالی آب بود، آن چنان که گورکن تا ساعتی مشغول پاک کردن و آماده سازی بود!
روزهای بعد می دیدم که مردم به مزار مردگان و گور پدر و مادر خود هم رحم نمی کنند و آنجا هم بطری خالی آب، پوست آب نبات، کاسه و بشقاب یک بار مصرف که در آن حلوا و آش شله قلمکار نذر مردگان را خورده اند، به این طرف و آن طرف پراکنده اند!
بطری های خالی، شمعدان شده اند، نشان گور شده اند تا از دور پیدا باشند و زندگان بی حوصله را بی دردسر به بالای سر خود بکشند.
تا دل پاره پاره ات با بس پاره محشور گردد، بلند.........
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر