چکیده سخن رانی دکتر جوادی در همایش بزرگداشت عظیم قیچی ساز:
«هیمالیا نوردی در ایران: گذشته، حال، آینده»
پس از چند تلاش پراکنده و تقریبا ناشناخته برای حضور در هیمالیا، نخستین حرکت های جدی کوه نوردان ایرانی در هیمالیا در دهه پنجاه آغاز شد که صعود مشترک ایران و ژاپن به ماناسلو و تلاش مشترک ایران و چین برای صعود اورست از مهم ترین آنهاست.
دهه شصت، دوره رکود کوه نوردی – بویژه هیمالیا نوردی – در ایران بود که از مهم ترین علت های آن می توان به شرایط جنگی حاکم بر کشورمان اشاره کرد. در این دوره، از حرکت های جدی مربوط به این دهه می توان به صعود کوه آیلند ( آیلند پیک ) توسط کوه نوردان مشهد اشاره کرد.
در دهه هفتاد، گرایش به هیمالیا نوردی در فدراسیون کوه نوردی چیره می شود و فصل تازه ای در هیمالیا نوردی ایران پدید می آید. در این دوره، تلاش های قابل توجهی صورت می گیرد و ضمن آنها قله های کمونیزم، خان تنگری، رقعه پوش ( راکاپوشی )، گاشربروم – ۲ ، چوایو، شیشاپانگما و برخی کوه های دیگر توسط کوه نوردان ایرانی صعود می شوند اما صعود به اورست برای ایرانیان دستاورد های ویژه ای دارد که شاید مهم ترین آنها، اعتماد به نفس باشد. با صعود اورست در سال هفتاد و هفت، کوه نوردان ایرانی به این باور می رسند که اگر به دانش، مهارت و تجربه لازم مجهز شوند، می توانند در هیمالیا دست به کارهای نو و ارزشمند بزنند. دهه هفتاد، دهه تیم های ملی است. صعودها عموما در قالب تیم های ملی آقایان، بانوان، امید و ... صورت می گیرد. در این دوره، هیمالیا نوردی در فدراسیون کوه نوردی خلاصه می شود و معیارها و ضوابط خاص خود را دارد. اردوهای آمادگی بسیار سنگین و فرایند ورود به تیمها پیچیده و دشوار است. اردوها، آزمونها و صعودها در فضایی تقریبا نظامی صورت می گیرند. در دهه هفتاد، اقداماتی برای تشویق کوه نوردان انجام می گیرد که صدور حکم های قهرمانی برای صعود های بلند از جمله آنهاست. این اقدامات در کنار سیاست های دانشگاه آزاد برای جذب ورزشکاران دارای حکم قهرمانی، انگیزه های نیرومندی برای حضور کوه نوردان در صعودهای بلند پدید می آورند که گذشته از جنبه های مثبت آن، موجب هجوم کوه نوردان به سوی کوه های بلند جهان و بروز برخی سوانح تلخ و ناگوار در حوزه هیمالیا نوردی کشور می شوند.
دهه هشتاد، دوران گذار از صعود های ملی به صعود های خود جوش و مستقل است. در این دهه کوه های بلندی مانند ماکالو، لوتسه در قالب تیم های ملی صعود می شوند و برنامه هایی چون گاشربروم – ۱ و تیلیچو فاجعه پدید می آورند. همچنین گزارش های ارائه شده از تلاش های صورت گرفته در گاشربروم – ۲ ، بحث هایی را در زمینه ضرورت کوه نوردی مسئولانه، حفظ صداقت در ارائه گزارش صعودها و احترام به زیست محیط کوهستان بر می انگیزد. در این دهه، کم کم شاهد شکل گیری صعود های خود جوش و مردمی در حوزه هیمالیا هستیم و حرکت هایی مانند صعود مستقل نانگاپاربات و پروژه مستقل و بلند مدت گشایش مسیری تازه در برودپیک، به جامعه کوه نوردی کشور گشایش فصل تازه ای را نوید می دهد. در دهه هشتاد شاهد پیدایش شرکت های خدماتی در حوزه کوه نوردی هستیم که ضمن کمک به اجرای صعود های مستقل، به رواج صعود های تجاری و پیامد های ناخواسته آنها نیز دامن می زنند. با راه افتادن کاروان های تجاری به سوی هیمالیا، در جامعه کوه نوردی کشور قشری نوپا شکل می گیرد که می توان آن را قشر « کوه روهای هیمالیا نورد » نامید: کسانی که با تکیه بر توانایی مالی خود یا حامیانشان و بدون کسب تجربه کافی و آمادگی جسمی و فنی متناسب، پا به ارتفاعات هیمالیا می گذارند و گاهی برای خود یا دیگران مشکلاتی به بار می آورند. بیشتر این افراد در حوزه صعود های درون مرزی، کارنامه قابل قبولی ندارند و پیش از آن که در ارتفاعات کشور خودمان تجربه کافی بیندوزند با انگیزه دریافت حکم قهرمانی، ورود به دانشگاه و ... راهی ارتفاعات هیمالیا می شوند. با افزایش حضور کوه روهای هیمالیانورد، میزان تلاش های ناکام و سوانح کوه نوردی نیز در این دهه بالا می رود.
نخستین سال دهه نود با حضور گسترده کوه نوردان ایرانی در هیمالیا و شکل گیری صعود های بدون اکسیژن، سریع و پیاپی همراه است که دهه پرباری را نوید می دهد. با توجه به روند رشد و توسعه هیمالیانوردی در کشور، انتظار می رود در این دهه شاهد رشد کمی و توسعه کیفی قابل توجهی در این حوزه باشیم که بویژه با افزایش چشم گیر سهم صعود های مستقل در هیمالیا همراه خواهد بود. از طرفی به دلایل پیش گفته، احتمال افزایش میزان سوانح کوه نوردی را نباید از نظر دور داشت. پس مهم ترین اولویت های جامعه کوه نوردی کشور را می توان چنین برآورد کرد:
- آموزش کوه نوردان چند بعدی و خودکفا
- توجه به برنامه ریزی علمی و منطقی برای صعودها
- تاکید بر بهره گیری از دانش تمرین در روند آماده سازی بلند مدت کوه نوردان
- سازماندهی و تشکیل تیم های واقعی متشکل از اعضای هماهنگ با مهارت های مکمل یکدیگر
- توجه به سرپرستی علمی، منطقی و انتخابی صعودها به منظور پیشگیری از پیامد های ناخواسته سرپرست تحمیلی
- تاکید بر صعود های مسئولانه و حفظ حرمت زیست محیط، اعضای تیم و سایر انسانها
- تفکیک جایگاه بخش های مردمی، خصوصی و دولتی مرتبط با کوه نوردی و تبیین وظایف و اختیارات هر یک توسط جامعه کوه نوردی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر