حسن نجاریان درد دلوار از حضور خود در مراسم یادبود لیلا اسفندیاری میگوید!
دیروز من بودم:
منم مثل یکی از اون هزار نفر که با شور آمده بودند تا ادای وظیفه کنند و برای همیشه و بطور رسمی پرونده لیلا را به خاطرات بسپارند.
به عرش مذهب کشاندنش،
بالایش بردند،
با مُد جدید برایش دعا کردند،
از زبانش برایمان دعا کردند،
رسم ایام شکسته، برایش کف زدیم نه یک دقیقه که فقط سه دقیقه، برای کسی که از هست و نیست خود گذشت که تنها باشد، با خود باشد، تنها سفر کند، چون خوب دانست ما مردم نخبه کش مرده پرستی هستیم که فقط بلدیم در انتظار بمانیم تا کسی فرود آید، سقوط کند، به زیر رود تازه یادش می افتیم که چه بود
ای کاش....
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر