همهی كسانی كه ناصر خوشهچين را ديده اند، بر يك صفت برجستهی او انگشت میگذارند: مردم داری. او عاشق رفاقت بود، و از همين رو اقشار گوناگون جامعه با او نشست و برخاست داشتند و دارندگان سليقه های متفاوت، گرد او میآمدند و خميرهی خوش مشربی ناصر، آنان را با هم نگه می داشت. كسی كج خلقی او را به ياد ندارد، و هر كس كه سری به او زده باشد از صفايش بهره برده است.
نخستين برنامهی چند روزهای كه با او داشتم، صعود دماوند از درهی يخار و ديوارهی يخی آن در شهريور ۱۳۶۰ بود. در آن برنامه، با من و يكی دو جوان ديگر كه سابقهی چندانی در كوهنوردی جدی نداشتيم، با همان صميميت و ادبی رفتار می كرد كه با كوهنوردان با تجربهای مانند ابراهيم بابایی و جلال فروزان. در دی ماه همين سال با چند نفر از دوستان عازم صعود ديوارهی لجور در نزديكی اراك شديم؛ ناصر كه از برنامهی ما خبر دار بود، ما را در اراك با مهمان نوازی بسيار پذيرفت، و با ما جوانان تازه كار آن چنان دوستی نشان داد كه گويی سال ها است همهمان را می شناسد. در مرداد ماه سال بعد (۱۳۶۱) در گشايش مسير آرش روی ديوارهی علم كوه، باز با او هم سفر شديم و او با همان محبت ذاتی، كار سرپرستی تيم قسمت اول ديواره را بر عهده گرفت و با همهی بچه ها با خوشاخلاقی بسيار رفتار كرد.
چهرهی خندان، خوش خلقی، بردباری، و گشاده دستی ای كه او داشت می تواند سرمشق كسانی باشد كه قصد دارند گروه يا باشگاهی را اداره كنند و به جوان ترها چيز ياد دهند.
ناصر خوشه چين در اول تير ماه ۱۳۲۷ در اراك به دنيا آمد.
نوشتهی عباس محمدی
ناصر مفهوم بی ریای رفاقت (ویکی پاکوب)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر