گمان نبرم هیچ ایرانی را در هیچ نقطه از جهان بتوان سراغ گرفت که اهل اینترنت باشد و تاکنون در صندوق پست رایانهاش ایمیلی در دفاع از نام خلیج فارس و هشدار در برابر تحریف این نام باستانی دریافت نکرده باشد.
اغلب هم ما دریافتکنندگان این ایمیلها، مشتاقانه وظیفهی ملّی/ میهنی خود را انجام داده و فکر میکنیم با پر کردن فلان پتیشن یا شرکت در بهمان نظرسنجی اینترنتی توانستهایم مشت محکمی به دهان یاوهگویانی که در صدد دزدی یا تحریف این نام اصیل و کهن هستند، بزنیم و به این ترتیب حرمت آبیترین دریای وطن را در جنوب ایرانزمین به جا آوریم.
اما حقیقت آن است که حرمتشکنی خلیج فارس فقط در تحریف نامش خلاصه نمیشود.
وقتی در سواحل هرمزگان برای چندمین بار شاهد قتل عام فجیع اهالی آبزی خلیج فارس و دریای عمان هستیم (و از تاریخ درس نمی گیریم)؛ وقتی در نایبند بی مهابای فرداها به خلیج فارس سم تزریق میکنیم؛ وقتی در بوشهر اینگونه با سواحل رؤیاییمان رفتار میشود؛ وقتی در ماهشهر سالهاست که کسی جرأت خوردن ماهی را ندارد و وقتی در اروند رود، به جای آب زلال چشمهسارهای سبزکوه و دنا، پساب مسموم و فاضلاب متعفن کارخانهها و اراضی کشاورزی و سکونتگاههای انسانی را به باختریترین مرز خلیج فارس هدیه میدهیم؛ دیگر نباید فقط از تحریف نام خلیج فارس نگران باشیم.
شما به من بگویید: فارس نامیدن آلودهترین محیط آبی جهان چه فخر و وقاری برای ما دارد؟
واقعیت تلخ این است که ما خلیج فارس را به یک آبریزگاه عمومی و متعفن بدل ساختهایم و بگذار نام این آبریزگاه هر چه میخواهد باشد!
تنها امیدی که دارم، تصویب ماده ۱۷۳ در برنامه پنج ساله پنجم توسعه است که در آن دولت مؤظف شده است تا پایان سال چهارم برنامه اجازهی ورود هیچ پساب و فاضلاب آلودهای را به محیطهای تالابی و سواحل کشور ندهد و همهی سکونتگاهها و مراکز صنعتی جنب این محیطهای آبی، پسماندهای خود را با روشهای نوین و فناوریهای جدید «با اولویت روشهای ارگانیک از قبیل ورمی کمپوست» بازیافت کند.
به نظرم همت مضاعف برای اجرای درست ماده ۱۷۳ و نظارت تمام و دقیق بر حسن اجرای زمانبندیشدهی آن، بهترین و سزاوارانهترین نشانه است که گواهی میدهد: ایرانیان هنوز عاشقانه به حفظ حرمت خلیج فارس میاندیشند و حاضر به تحمل هیچ توهین یا تحریف و حرمتشکنی نسبت به آن نیستند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر