آنچه میخوانید گزارش عباس محمدی است از جریان شکلگیری برنامه تا اجرای بخش نخست آن، این گزارش ادامه دارد
۱-شکل گیری برنامه
در اواخر سال ۱۳۸۷، دیوید تونن (David Thoenen) از باشگاه کوهنوردی آمریکا(The American Alpine Club) (تاسیس ۱۹۰۹) به انجمن کوه نوردان ایران ای میل زد و اظهار کرد که مایل است از چند کوه نورد ایرانی دعوت کند که برای کوهنوردی به آمریکا بیایند و در مقابل، شماری از کوه نوردان آمریکایی هم به ایران بیایند.
موضوع را با هیات مدیره در میان گذاشتم و پس از چند جلسه گفتگو، تصمیم گرفتیم که به منظور تبادل تجربه و همچنین برای آشنا سازی کوه نوردان آمریکایی با جاذبه های کوهستانی ایران و آشنا شدن خودمان با کوهستان های گسترده و متنوع آمریکا، این برنامه را اجرا کنیم. در عین حال، ما میدانستیم که مکتب کوهنوردی – به ویژه سنگنوردی آمریکایی، مکتبی غنی است که از بسیاری جهات با مکتب فرانسوی که از دیرباز راهنمای کوهنوردی ایرانی بوده، متمایز است. آشنایی از نزدیک با این مکتب میتوانست گامی باشد در جهت ارتقای کوهنوردی کشور و اصلاح پارهای رویکردهای جا افتاده در کوهنوردی ما. برای مثال، کوه نوردان آمریکایی در موضوع حفاظت کوهها و خوددار بودن در سوراخ کاری دیواره ها، بسیار مقید هستند. پس از اعلام موافقت انجمن از طریق ای میل و نیز به صورت کتبی، رئیس باشگاه کوهنوردی آمریکا (Steve Swenson) هم با ای میل و نامه ی کتبی موافقت رسمی باشگاه کوهنوردی آمریکا را اعلام کرد. قرار شد که تعداد اعضای اعزامی هر طرف، ده نفر و مدت اجرای برنامه ی کوهنوردی در هر کشور هم ده روز باشد. همچنین قرار شد که هزینههای رفت و آمد و ویزای هر یک از دو طرف بر عهده ی خودشان و کل هزینه ی مربوط به کوهنوردی (خورد و خوراک، راهنما، اقامت در منطقه) برعهده ی میزبان باشد.
در جریان ای میل هایی که میان دو طرف رد و بدل شد، قرار بر این شد که اعضای تیم های اعزامی دو طرف به نوعی نمایندهی گرایش های متفاوت کوهنوردی، از گروههای سنی گوناگون، از استان های مختلف، و از میان زنان و مردان باشند. کار دشواری بود که گزینش مناسبی را سازمان دهیم، به ویژه که موضوع این نبود که ماهرترین یا باتجربه ترین کوهنوردان را انتخاب کنیم. قرار بر این شد که ما اعضای تیم خود را در سه دسته ی سنگ نورد جوان و فعال، کوهنورد باسابقه، و مدیران یا فعالان سازمان های کوهنوردی شهرهای مختلف انتخاب کنیم. و البته قرار شد که عواملی مانند دانستن زبان انگلیسی، فعال بودن در ارتباط با انجمن، پایبندی به معیارهای زیست محیطی، پیشینه ی کارهای فرهنگی، و توانایی مالی هم در نظر گرفته شود. در مورد آخر لازم به ذکر است که انجمن هیچ گونه بودجه یا کمک مالی نداشت که برای افراد اعزامی اختصاص دهد و قرار شد که این کار هم مانند بیشتر کارهای دیگر انجمن با اتکا به توان تیم شرکت کننده در برنامه انجام شود.
برای انتخاب سنگ نوردان، برگزاری «دومین اردوی سنگ نوردی برتر» با حضور کوه نوردان فرانسوی در سنگسر (آذر ۱۳۸۸)، بهترین فرصت بود. در فراخوان این اردو، یکی از هدفها «گرینش جهت شرکت در یک برنامه ی خارج از کشور» ذکر شده بود. از میان حدوداً چهل سنگ نوردی که در برنامه ی سنگسر شرکت کرده بودند، چهار نفر برتر به انتخاب گروه مسوولان فنی اردو، برای اعزام گزینش شدند که پس از در میان گذاشتن موضوع، سه نفرشان آمادگی خود را اعلام کردند. سپس با دفترهای نمایندگی انجمن تماس گرفتیم و از مسوولان هر دفتر خواستیم که یکی یا دو نفر را با توجه به شرایط گفته شده، معرفی کنند. همچنین قرار شد که اعضای هیات مدیره و دوستانی که با انجمن رابطه ی فعال دارند و معمولاً در نشست های هیات مدیره شرکت می کنند، نیز افرادی را معرفی کنند.
در نهایت، فهرستی فراهم آمد و هیات مدیره از میان آن، هفت نفر (به جز سه سنگ نورد) را انتخاب کرد. ترکیب تیم، شامل افرادی از شهرهای تهران، کرج، اراک، خرم آباد، مهاباد، زنجان، و مشهد می شد. ما خوش بین بودیم که با توجه به ورزشی بودن پروژه، ویزای آمریکا به همه ی افراد معرفی شده داده می شود، اما پس از مراجعه به کنسولگری آمریکا در دوبی متأسفانه دریافتیم که همان شرایطی می بایست احراز شود که به طور معمول از ایرانیها می خواهند: داشتن تمکن مالی خوب، داشتن کار ثابت، پیشینه ی سفر به اروپا، داشتن همسر، جوان نبودن و مانند این ها! به این ترتیب، سه نفر سنگ نورد ما و چهار نفر دیگر نتوانستند ویزا بگیرند. خود من جزو کسانی بودم که واجد شرایط شناخته شدند، با این حال به دیوید ای میل زدم که ما برنامه را لغو می کنیم. دیوید و استو اسونسون با ابراز ناراحتی شدید از مقام های کنسولگری، چند بار به آنان ای میل زدند و تلفنی صحبت کردند اما نتوانستند وضعیت ویزاها را تغییر دهند. سپس به من پیشنهاد دادند که فهرست جدیدی را اعلام کنم تا دعوت نامههای جدیدی بفرستند. در عین حال از ما معذرت خواهی کردند و گفتند که حاضرند پذیرای پانزده نفر هم باشند!
یک بار دیگر موضوع را با هیات مدیره در میان گذاشتم و پس از رأی گیری در مورد اصل برنامه، و تماس های دوباره با دفترهای شهرستان و … لیست جدیدی فراهم شد و افراد- که این بار، مسن تر و طبیعتاً کمتر سنگ نورد بودند- برای گرفتن ویزا به دبی رفتند. پس از پشت سر گذاشتن چند هفته که به طور معمول برای اعلام آماده بودن ویزا باید سپری شود، در حالی که آخرین روزهای مناسب برای کوه نوردی در منطقه ی مورد نظرما یعنی تیتان (Teton) نزدیک می شد، ویزای شش نفر آماده شد و ویزای چهار نفر دیگر که گفته شده بود واجد شرایط هستند، تا تاریخ مورد نظر آماده نشد و در نتیجه تیم ما نه نفره شد: اصغر سعیدیان ۶۰ ساله از کرج، داریوش طاهری ۴۷ ساله از کرج، عباس ثابتیان ۵۲ ساله از تهران، علی نقی ستوده ۵۴ ساله از تهران، بهنام ناصحی ۳۹ ساله از تهران، احمد برجسته ۵۸ ساله از خرم آباد، محمد حسن نجاریان ۴۵ ساله از زنجان، سهند عقدایی ۳۶ ساله از تهران، و عباس محمدی ۵۱ ساله از تهران.
در فاصلهای که برنامهریزی ها و کارهای اجرایی انجام می شد، تماس های لازم برای گرفتن راهنمایی و مشاوره، با پارهای دستگاههای مسوول (مانند وزارت کشور، و کمیته ی ملی طبیعت گردی)، هم گرفته میشد که خوشبختانه بسیار مفید و مؤثر بود. همچنین با فدراسیون کوه نوردی هم تماس داشتیم و ضمن درخواست راهنمایی، گفتیم که مایلیم فدراسیون نیز افرادی را برای شرکت در این برنامه معرفی کند.
هدفهای اصلی برنامه همانگونه که در بالا اشاره شد، رد و بدل کردن تجربههای کوهنوردی، معرفی جاذبه های کوهنوردی ایران، آشنایی با کوهها و سنتهای کوهنوردی آمریکا، کوه نوردی در فضای پرتفاهم طبیعت دوستانه، آشنایی با پارک های ملی آمریکا و موضوعات مربوط به حفاظت کوهستان، والبته پایه ریزی رفت و آمدهای بعدی بود. با این هدف ها و پس از پشت سر گذاشتن مشکلات بسیار، سرانجام در روز نهم شهریور ۱۳۸۹ به فرودگاه رفتیم تا از طریق دبی به آمریکا (شهر سانفرانسیسکو) برویم.
۲- کوهنوردی در تیتان
رشته کوه تیتان (Teton Range ) که بخشی از مجموعه کوه های راکی (Rocky) است، در ایالت وایومینگ و در محدوده ی پارک ملی تیتان، مشرف به رودخانه ی اسنیک (Snake River) قرار دارد. نزدیک ترین شهر به منطقه، جکسون نام دارد که در چند کیلومتری مرز جنوبی پارک است. این رشته کوه به دلیل متنوع بودن امکانات طبیعی آن برای کوهنوردی و به خاطر سنت دیرپای کوهنوردی که در آن شکل گرفته، به آلپ های آمریکا معروف است. بلندترین قله ی منطقه، گراند تیتان ۴۱۹۶ متر ارتفاع دارد (تنها قله ی بالای ۴۰۰۰ متر منطقه) و سادهترین مسیر صعود آن، در بخشهای مشکل، شبیه به مسیر گرده ی آلمانی ها درعلم کوه است. نخستین صعود این قله را اسپاولدینگ (Spaulding) و اوئن (Owen) در سال ۱۸۹۸ انجام داده اند. اگرچه احتمال می دهند که پیش از آن، در سال های ۱۸۷۲ و ۱۸۹۳ نیز قله صعود شده باشد. امروزه بیش از بیست مسیر صعود روی گراند تیتان وجود دارد. چند قله ی دیگر منطقه عبارت اند از: مونت اوئن (Mt. Owen) (۳۹۴۰ متر) تیتان میانی (Middle Teton) (۳۹۰۳ متر)، مونت موران (Mt. Moran) (۳۸۴۲ متر)، تیتان جنوبی (S. Teton) (۳۸۱۴ متر). این کوه ها و شمار دیگری از قله ها و سوزنی ها به شکل برج های گرانیتی، از ناحیه ی جکسون هول (Jackson Hole) که حدود ۲۰۰۰ متر ارتفاع دارد، سر بر افراشته اند.
باشگاه کوهنوردی آمریکا در پای رشته ی اصلی تیتان (حدود ۲۵ کیلومتری شمال شهر جکسون) چند کلبه در یک چمنزار (ranch) دارد که ما در یکی از آن ها مستقر شدیم. برای رسیدن از سانفرانسیسکو به این منطقه، دوست گرانقدر ما مجید ثابت زاده که ساکن سن دیه گو ی آمریکا است، دو دستگاه خودروی بزرگ کرایه کرده بود که رانندگی یکی از آنها را خودش و دیگری را دوست اش سیامک عافیت برعهده گرفتند. پس از یک روز و نیم رانندگی سنگین به «رنچ» تیتان رسیدیم که البته ضمن اين سفر، در يكي از شهرهاي سر راه با خانم الن لافام (Ellen Lapham) مسوول کمیته ی حفاظت کوهستان آمریکن آلپاین کلاب هم دیدار و گفتگو داشتیم. در تاریکی نیمه شب، دیوید مدیر برنامه و جیم دونینی (Jim Donini) رئیس پیشین آمریکن آلپاین کلاب به استقبال ما آمدند. بعداً دریافتیم که جیم حدود بیست برنامه ی سنگین در کوههای آلاسکا و بیست برنامه هم در پاتاگونیا داشته و در هر دوی این منطقه های بزرگ و بسیاری از نقاط دیگر، مسیرهای نو باز کرده است. او با آن که شصت و هفت سال داشت، بسیار سرحال بود و با سرعت کوه پیمایی میکرد و به راحتی از دیواره های مشکل بالا می رفت.
در مدت نه روزبعد که در منطقه بودیم، این کارها را انجام دادیم: صعود قله ی گراند تیتان از مسیر اوئن (Owen)(برنامه ای دو روزه)، صعود دو دیواره با درجه های 5.7 و 5.9 به نام های سیمتری اسپایر (Symmetry Spire) و برج باکستر (Baxter's Pinnacle)، صعود قله ی جکسون پیک، صعود قله ی تیوینات (Teewinot) (3756 متر)، پنج برنامه ی کوه پیمایی و راه پیمایی (در مسیر دریاچه ی آمفی تئاتر (Amphitheatre Lake) و دره ی مرگ (Death Canyon) تا کاسهی آلاسگا، بازدید یک روزه از پارک ملی یلوستون (نخستین پارک ملی جهان)، و ملاقات با دو نفر از محیط بانان پارک ملی تیتان و گفتگو درباره ی حفاظت محیط های کوهستانی و طرح ریزی اولیه ی یک برنامه ی «مبادله ی فعالان محیط زیست» (شبیه به همین برنامه ی مبادله ی کوه نورد). لازم به توضیح است که بیشتر روزها، دو برنامه برای دو گروه داشتیم و تقریباً همه روزه، به ازای هر یک نفر ما، یک کوه نورد آمریکایی همراه مان بود. صبح ها معمولاً حول و حوش ساعت هفت صبحانه می خوردیم، حدود هشت راه می افتادیم، حدود ۵ تا شش بعد از ظهر به کلبه برمی گشتیم، بین هشت تا نه در کلبه ای که ویژه ی غذاخوری و دفتر بود شام می خوردیم، و تا ۱۱ شب نمایش اسلاید و فیلم (از سوی ایرانیها و آمریکایی ها) داشتیم. در مجموع می توان گفت که این «برنامه ی مبادله ی کوه نورد» به بیشتر هدف های خود دست یافت، و نقطه ضعف آن فقط این بود که نتوانستیم سنگ نوردان جوان ایرانی را همراه داشته باشیم.
3- محیط زیست
یک هدف مهم گروه ما (و به ویژه شخص خودم) آشنایی با گرایش های زیست محیطی کوه نوردان آمریکایی و نیز دیدار از پارک های ملی آمریکا بود. یکی از هدف های آمریکن آلپاین کلاب، و یک مساله ی مورد علاقه ی کوه نوردان آمریکایی از دیرباز، موضوع حفظ چشم اندازهای بکر طبیعی و حمایت از حیات وحش بوده است. دلبستگی ما به امر حفاظت کوهستان، متقابلا توجه کوه نوردان آمریکایی را جلب کرده و به موضوع داغی برای گفتگو بدل شده بود.
نخستین منطقه ای که به عنوان «پارک ملی» در جهان به ثبت رسمی رسید، یلوستون آمریکا بود. این منطقه در سال ۱۸۷۲ عنوان پارک ملی یافت. با تاسیس پارک ملی یلوستون، کنگره ی آمریکا دور جدیدی را در تاسیس مناطق حفاظت شده آغاز کرد و تصمیم گرفت که غرب آمریکا را بیشتر محافظت کند تا آن که مورد بهره کشی قرار دهد. آن چه که در ابتدا یلوستون را در کانون توجه قرار داده بود، آبفشان ها و دیگر پدیده های زمین گرمایی آن بود، ولی دیر زمانی نگذشت که طبیعت دوستان دریافتند حیات وحش یلوستون فقط در مرزهای این پارک جای نمی گیرد؛ برای مثال، گوزن های شمالی برای زمستان گذرانی به منطقه ی جکسون هول (در محدوده ی امروزین پارک ملی گراند تیتان) می رفتند که شکارچیان بسیار داشت. از این رو، جمعی از افراد علاقمند، رییس جمهور بنجامین هریسون (B. Harrison) را متقاعد کردند که پیش از نابود شدن تمامی جنگل ها و آبخیزهای "غرب میانه" بخشی از آن را حفاظت شده اعلام کند.
در سال ۱۸۹۲ اوئن ویستر (Owen Wister)نوشت: «در میان تمام بخش های کوهستان راکی که من دیده ام، تیتان از همه زیباتر است، و چون بسی بالاتر از آن قرار دارد که انسان بخواهد در آن ساخت و ساز کند یا مالک شود، لازم است درختان و آب های آن از تخریب غیر مسوولانه در امان بمانند».
(ادامه دارد)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر