تا خرخره در باتلاق فرو رفته ايد، بيشتر تقلا نكنيد !
- روز جمعه به تاريخ 27 تير ماه طي تماس تلفني خانم خليلي با پدر سامان خبر از گم شدن سامان مي دهد و بعد از چند ساعت طي تماسي در مورد امداد هلي كوپتر و مبلغ 160 ميليون ريالي صحبت مي كند و با توجه به شوكي كه به پدر و خانواده سامان وارد شده بود پدر سامان اظهار مي دارد كه فعلاً نقداً 40 ميليون ريالي دارم ولي تا نيم ساعت ديگر تهيه مي كنم شماره حساب بدهيد كه كل مبلغ را واريز نمايم ، كه خانم خليلي به ايشان مي گويند كه با شما تماس مي گيرم و بعد از حدود نيم ساعت پدر سامان خودش با خانم خليلي تماس مي گيرد و به ايشان مي گويد كه شماره حساب بدهيد تا هر مبلغي كه لازم است را واريز نمايم وهر گونه عمليات امداد و نجاتي كه امكان انجام آن براي سامان هست صورت بگيرد و اصلا ملاحظه مالي نكنيد (مگر از جان و زندگي فرزند براي يك پدر چيز با ارزشتري وجود دارد!) و ايشان اعلام مي كند كه مثل اين كه مشكل مالي حل شده است.
و اما آقاي سهند عقدايي با وقاهت تمام در خبرگزاري ايرنا (خبر گذاري جمهوري اسلامي 27/6/87) اينگونه بازگو مي كند " مسئول روابط عمومي گروه اعزامي نيز در اين خصوص گفت: پس از مطلع شدن خانواده سامان از موضوع، پدر وي نزد مسئولان باشگاه آمد و مبلغ 40 ميليون ريال براي باشگاه آورده بود تا در صورت نياز، آن را براي عمليات امداد هزينه کنيم." در صورتي كه تنها شهرام عموي سامان و پدرام برادر سامان از شنبه صبح در محل باشگاه دماوند حضور داشتند و لازم به ذكر مي باشد كه پدر سامان در آن روزها اصلا به تهران نيامده و در تهران نبودند ، و حالا شرح واقعه از زبان شهرام و پدرام :
1- در همان روز مدير عامل محترم شركت هفت گوهر به باشگاه آمد، پس از رفتن ايشان آقاي وحيد بهرامي (مدير عامل باشگاه دماوند) اعلام كردند از طرف شركت هفت گوهر چكي به مبلغ 500 ميليون ريال جهت عمليات نجات تقديم باشگاه دماوند گرديد كه به نوبه خود كمال تشكر را از مدير عامل اين شركت و حس انسان دوستي ايشان داريم.
2- همچنين آقاي كامران كاويان مديرعامل محترم شركت نارون آرا ، حامي برنامه در همين روز شنبه شخصا بعد از تماس تلفني خانم مژگان خليلي با ايشان و توضيح واقعه ، آقاي كاويان بيان كرده بودند كه به هر قيمتي بايد آن هلي كوپتر براي امداد به سامان (نه هلي كوپتري كه 4 نفر را براي كمك به در آوردن طنابهاي كمپ 2 به 1 از زير يخ وپايين آوردن اعضاي تيم باشد، بلند شود و در نهايت امداد به نام سامان باشد !) بلند شود و هزينه امداد اصلا مهم نيست.
3- مدير عامل باشگاه دماوند نيز در همين روز ادعا داشتند كه خود باشگاه هم مشكلي براي تامين اين هزينه ندارد (البته مثل اين كه براي اعضاي اين تيم به استثناي تنها قهرمان غير دماوندي يعني "سامان عزيز" مشكلي وجود نداشت).
4- تا اين كه اين قائله با ضمانت فدراسيون جهت امداد به سامان به پايان رسيد و اين مشكل تامين هزينه مالي به طور كامل در همان صبح شنبه حل شد و در اين مدت آقاي همايون نعمتي پدر سامان چندين تماس با خانم خليلي برقرار كردند كه خانم خليلي هر دفعه بيان داشتند كه مشكل مالي به طور كامل حل شده و اكنون به فكر مراحل بعدي امداد مي باشند و همچنين خيال اقاي همايون نعمتي از اين بابت يعني تامين هزينه نيز از طرف پدرام و شهرام كه در تمامي مراحل بالا در محل باشگاه حضور داشتند راحت شده بود.
- در اين روزها همچنين شاهد گزارش كاذبي از جانب سهند عقدايي در روزنامه ايران به تاريخ 21/6/87 در مورد توقف عمليات امداد از سوي خانواده نعمتي بدين صورت كه بنا به گفته سهند عقدايي : "... تا اينكه بعد از يك هفته از حادثه، در تاريخ 3/5/87 كميته بحران كه مركزش در تهران بود با حضور نمايندگان فدراسيون كوهنوردي، هيات كوهنوردي استان تهران، خانواده سامان نعمتي، باشگاه دماوند و ... تشكيل شد و به اتفاق آرا راي دادند كه به لحاظ اينكه امكان زنده ماندن كسي در ارتفاعات بالاي 7000 متر بيش از دو سه روز وجود ندارد سامان قطعا فوت كرده و پروژه امداد بايد متوقف شود چرا كه رفتن هركسي به آن ارتفاع براي امداد ميتواند به بروز حادثه ديگري منجر شود. اين راي به ما ابلاغ شد و ما پروژه امداد را متوقف كرديم." ، كه براي اطلاع شما عين صورتجلسه كه به امضاي 14 نفر رسيد در پايين تقديم مي گردد و البته بماند كه آقاي عقدايي در ادامه مطالب خود در اين روزنامه از تلاش يك هفته اي بي وقفه اعضاي تيم براي كمك و امداد به سامان نيز به صورت پر رنگ ياد كرده بودند كه حتما در همين روزها از مراسم بريدن كيك و پايكوبي و چهره هاي بشاش و مسرور از صعود قله اعضاي تيم در هنگام رسيدن به بيس كمپ تا زمان ترك آنها عكسهايي براي اطلاع خوانندگان گذارده خواهد شد تا اين كه مهر تاييدي بر گفته هاي آقاي سهند عقدايي مسئول روابط عمومي گذارده باشيم كه همگي اين احساس همدردي اعضاي تيم را با فلشرهاي روز صعود تيم بر روي سايت و بعد از آن ، همچنين پيامهاي تبريك مختلف همزمان با معلوم نبودن سرنوشت سامان عزيز بدون آوردن كوچكترين نامي از اين قهرمان بزرگ و در نهايت بازديد از اماكن توريستي اعضاي تيم تا ok شدن بليط پرواز به تهران را كه قبلا ديده بوديم و خيلي برايمان جالب است كه گزارشي از تلاش يك هفته اي اين تيم را ببينيم و يا بشنويم !
صورتجلسه مورخه 3/5/87 ساعت 10 صبح الي 13
در جلسه اي كه به منظور تبادل نظر و همفكري در خصوص ادامه ي فعاليت ها ي امداد و نجات و بازگشت اعضاي تيم نانگاپاربات با دعوت قبلي در محل باشگاه كوه نوردي و اسكي دماوند تشكيل شد،پس ازبحث و تبادل نظر نتايج زير حاصل و به تاييد حاضرين رسيد:
1. بازگشت تيم حاضر در بيس كمپ با توجه به رضايت آقاي همايون نعمتي
2. استقبال از تيم صعود كننده به نانگاپاربات با هماهنگيخانواده ي نعمتي و توجه ويژه به آقاي سامان نعمتي به عنوان بازگشاينده ي نانگاپاربات
3. تصحيح خبر و عذرخواهي درباره ي اخبار منتشره در مطبوعات خصوصا روزنامه ي اعتماد ملي
4. بحث و مشاوره براي اعزام تيم جستجويكوه نوردي با شركت A.T.P باشگاه دماوند و خانواده ي آقاي نعمتي]
اسامي حاضرين درجلسه:
1.جناب آقاي موسوي بازرس محترم فدراسيون كوه نوردي
2.آقاي حسين رضايي روابط عمومي فدراسيون كوه نوردي
3.آقاي كاوه كاشفي رييس محترم هيئت كو ه نوردي استان تهران
4. آقاي دكتر حشمت الله حيدريان كارشناس حقوقي
5. آقاي محمد نوري نماينده ي انجمن و پيشكسوت هيماليانوردي ايران
6. آقاي كيومرث بابازاده نماينده ي انجمن كوه نوردان ايران
7. آقاي بهادري مسئول فني انجمن كوه نوردان ايران
8. آقاي مهندس رضا وجوهي نماينده ي شركت نارون آرا
9. آقاي نوروزي نماينده ي شركت نارون آرا
10. آقاي همايون نعمتي
11. آقاي شهرام نعمتي
12.آقاي عطاالله آزادي مسئول فني گروه قاجر قروه
13. آقاي داوود زكي پور بازرس باشگاه دماوند
14. آقاي فرخ رحمدل
15.آقاي وحيد بهرامي مديرعامل باشگاه دماوند
16. مژگان خليلي منشي جلسه و مسئول روابط عمومي تيم نانگاپاربات
با توضیح حسین رضایی ، مسئول روابط عمومي فدراسيون كوهنوردي (بخش های آبی رنگ)
در جلسه اي كه به منظور هم اندیشی در خصوص وضعیت فعلی تیم نانگاپاربات ، با دستور جلسه ی ؛ " روند فعاليت ها ي جستجو ، امداد و نجات کوه نورد مفقود شده ی این تیم « سامان نعمتی » " پیرو دعوتنامه ی رسمی ، در محل باشگاه كوه نوردي و اسكي دماوند ( در مورخ ؛ پنج شنبه ، ۳ تیر۱۳۸۷ از ساعت ۱۰ صبح لغایت ۱۳ ) تشكيل شد ، پس ازبحث و تبادل نظر ؛ نتايج زير حاصل و به تأييد حاضرين رسيد:
نتایج حاصله بر اساس دستور جلسه ؛
* بازگشت تيم حاضر در بيس كمپ ( دیگر اعضای تیم نانگاپاربات ) با توجه به وضعیت نفرات و لحاظ رضايت جناب همايون نعمتي (پدر سامان نعمتی ) .
* بررسی و مشاوره جهت اعزام تيم جستجوي كوه نوردي با شركت A.T.P پاکستان ، باشگاه دماوند و خانواده ي نعمتي
... و مواردی که در حاشیه ی این جلسه و به نوعی خارج از دستور مطرح شد ؛
* تصحيح خبر و عذرخواهي - توسط این باشگاه - درباره ي اخبار منتشره در ؛ مبادی خبری ، مطبوعات از جمله ؛ روزنامه ي اعتماد ملي و در پایگاه خبری این صعود ( با توجه به نظر خانواده ی نعمتی و انتقادشان از نحوه ی پرداختن به کوه نورد مفقود شده ).
* براساس نظر دست اندرکاران باشگاه دماوند ؛ برگزاری مراسم استقبال از تيم نانگاپاربات ( توسط باشگاه ) با هماهنگي و ملاحظات خانواده ي نعمتي . همچنین به پیشنهاد بازرس فدراسیون -در مراسم استقبال این باشگاه- به آقاي «سامان نعمتي » به عنوان -عضو پیشرو گروه - بازگشاينده ي نانگاپاربات توجه ویژه و پرداخته شود .
- با ديدن گزارش صعود جديدي كه از طرف سرپرست فني تيم در خبرگذاري ايرنا به تاريخ 27/6/87 مي بينيم واقعا ديگر نميدانيم در برابر اين همه اخبار ضد ونقيض سايت ايرانين چلنجرز، اعضاي گروه، باشگاه دماوند و اخبار هاي كاملا كذب و نادرستي كه از جانب روابط عمومي وسرپرستان اين تيم گفته مي شود از چه كلمه اي در مورد آنها استفاده كنيم فقط اين را ميتوان به آنها گفت كه هر چه بيشتر تقلا مي كنند بيشتر و سريعتر در باتلاق فرو ميروند.
- اما متاسفانه اكنون از طرف مدير مسئول باشگاه اسپيلت البرز آقاي ذبيح الله حميدي، شعاري با عنوان پيشرفت كوهنوردي در ايران با زير پا گذاشتن انسانيت به گوش مي رسد و برداشت ايشان از شكايت خانواده نعمتي كه آن را به غلط" ضربه ای جبران ناپذیر به فرهنگ ورزش کوهنوردی قلمداد مي كنند !" كه بالواقع اين حركت به منظور بيدار كردن عده اي و كمك به حفظ ماهيت و ذات كوهنوردي است كه ورزشي انسان ساز مي باشد كه آن را با تمام قدرت و سرعت به سمت نابودي و فراموش كردن انسانيت مي كشانند مي باشد تا براي رسيدن به يك برگ كاغذ به نام "گواهي صعود" حاضر به انجام هر كاري باشند ولو اين كه هر فاجعه اي را به بار بياورند و اما براي نجات سامان هاي ديگر در آينده بسيار نزديك و از طرف چنين افراد و باشگاهها بايد فكري كرد و بايد به اين افراد شوكي وارد شود و آنها را به خود بياورد.
- و اما در مورد تصوير گزارشي كه در مورد متوقف شدن عمليات امداد شركت ATP از طرف كاظم فريديان در فدراسيون وجود دارد لازم است كه به استحضار برسانيم، آن گزارشي كه باشگاه دماوند و اعضاي تيم مدعي آن مي باشند مربوط به تاريخ 23 جولاي مي باشد كه فقط براي پرده گذاشتن به گزارش 21 جولاي است و در اين گزارش ، يعني 21 جولاي آقاي فريديان رسما خواستار توقف عمليات از شركت ATP بوده اند كه در آينده حتما در اختيار مراجع قضايي قرار مي گيرد و به استحضار خوانندگان عزيز ميرسد ولي براي آگاهي بيشتر توجه شما را به ايميلي در تاريخ 25 جولاي كه در پي درخواست پدرام از شركت ATP كه چرا هيچگونه عمليات امدادي براي سامان انجام نمي شود در صورتي كه ايتالياييها كه در رخ ديگر نانگا پاربات در همين زمان گرفتار شده بودند و در تاريخ 23 جولاي نجات پيدا كردند و هلي كوپتر توانست كه تا ارتفاع 6000 متري براي آنها پرواز كند و جوابيه اين شركت در پاسخ به ايميل پدرام :
Ø Date: Friday, July 25, 2008, 6:36 PM
Ø >
> We were told to drop 4 climbers to locate him on the
> mountain. We dropped
> them on 20 Jul. After that we have not received any request
> for helicopter
> search. You may like to contact Mr Naik Nam for further
> details on.
> We are waiting for them to give us fresh orders about
> search.
>
> We pray to Allah for the safety of your relation. Ameen.
>
همانطور كه مي بينيم بعد از 20 جولاي هيچ درخواستي جهت امداد و در اختيار قرار گرفتن هلي كوپتر از جانب تيم ايراني از شركت ATP انجام نگرفته بود و آنها منتظر سفارش تازه اي براي از سر گرفتن عمليات امداد بودند كه هيچگاه اين امر ميسر نگرديد چون آقاي فريديان به طور كامل عمليات امداد را در تاريخ 20 جولاي متوقف نموده بودند و تصوير اين گزارش در روز 21 جولاي در اختيار فدراسيون كوهنوردي قرار گرفت.
- واقعا اين قهرمان بزرگ ما "سامان عزيز" چه حرفهايي براي گفتن داشت و چه اتفاقي در آن بالا رخ داده بود كه اعضاي تيم و دماونديها اين همه از برگشت او واهمه داشتند، كه اين تيم دستپاچه با تمام قدرت و سرعت سامان را ترك و رها كردند و خود را به بيس كمپ رساندند و در اين مدت جلوي هر گونه عمليات امداد را براي سامان گرفتند. انشاالله در آينده نزديك تما مي مسائل روشن خواهد شد. و تنها جاي يك سوال وجود دارد كه اگر به جاي سامان اتفاقي براي يكي ديگر از اعضاي تيم مي افتاد باز به همين صورت با مسئله برخورد مي كردند. جواب اين سوال را دماونديها و همه افرادي كه در اين روز ها كاسه داغ تر از آش شده اند با مراجعه به وجدان خود بدهند !؟
گروه كوهنوردي قاجر قروه كردستان
۱ نظر:
http://kouhestan.persianblog.ir/post/1467/
مطلب جالبیه یه نیگاه بفرمایید .
ارسال یک نظر