جمعه، فروردین ۱۴، ۱۳۸۸

گزارش صعود به لنین و خان تنگری


چند ماه بود که فکر می‌کردم بتوانم خان تنگری و پوبدا را با هم در یک برنامه صعود کنم؛ نه فقط برای این‌که کمپ اصلی آنها مشترک است بلکه بیشتر به این خاطر که انرژی نهفته‌ای را در درون خود احساس می‌کردم که فراتر از توان فیزیکی ملموس من بود.

این انرژی انگار از سال‌ها پیش که اولین صعود زنان ایرانی به قله‌ای در ارتفاعات هیمالیا, بدون برگزاری اردوهای انتخابی اجرا شد و در تمام مدتی که از شرکت در اردوهای انتخابی زنان در اعزام به ارتفاعات بلند خودداری کردم, در درون من می‌جوشید.

فکر صعود به دو قله در یک برنامه سرانجام با خبر برنامه‌ریزی بعضی دوستان نزدیک برای صعود قله لنین شکل واقعیت به خود گرفت.

......

خانم ابریشمی برای پایین رفتن از حفره اعلام آمادگی کرد. واقعیت این بود که او هم به لحاظ فنی و هم روحی آمادگی بیشتری برای انجام عملیات امداد داشت و من به کمک دیگر دوستان از جمله آقای نظریان و آقای حسین سرافراز برای آماده کردن سیستم برقراری کارگاه مشغول شدیم. برای من جالب بود که در آن شرایط حاد تمام وسایلی که می‌توانست برای انجام عملیات خانم ابریشمی مورد نیاز باشد بدون معطلی در کوله او قرار گرفت از جمله لوازم فنی، فلاکس آب گرم، چراغ پیشانی و ژل انرژی و پوشاک گرم .

همه اعضای تیم همکاری مناسب و به‌موقع داشتند. ما شانس آورده بودیم که تیمی مسئولیت‌پذیر و هماهنگ را تشکیل داده بودیم که اگر غیر از این بود و اگر کسی در این تیم سر و صدا و شلوغی ایجاد می‌کرد قطعا سرعت و دقت کار ما کم می‌شد و چه بسا حادثه‌ای حادتر پیش می‌آمد. وقتی امدادگر شجاع ما وارد حفره شد، عمق و اندازه آن را نمی‌توانست حدس بزند بسیار عمیق و بسیار مخوف و آقای علی‌نژاد در یک گوشه گیر افتاده بود در عمق سی‌متری. صورتش خونین بود و ژل انرژی و آب گرم فقط رمق این را به او داده بود که خود را از لبه حفره بیرون بکشد. بالا کشیدن آن دو برای تیم پر تعداد و هماهنگ ما کار راحتی بود.


گزارش صعود مهری جعفری به لنین و خان تنگری را در ویکی پاکوب در بخش گزارش های کوه پیمایی بخوانید.

www.pakoob.com



هیچ نظری موجود نیست: