شنبه، مرداد ۰۵، ۱۳۸۷

بحران نانگاپاربات

نویسنده: منتقد ادبی - بخش نظرهای کوهنوشت

شنبه 5 مرداد1387 ساعت: 6:34
1
- نزدیک به 8 شبانه­ روز از حادثه – و به­تر است بگوییم : بحران – نانگاپاربات می­گذرد ؛ اما هم­چنان انتظارمان برای « اصلاح و تغییر رویۀ اطلاع­ رسانی ِ» به­ کارگرفته­ شده توسط مسؤولان باشگاه دماوند ، بیهوده می­نماید و دیگر برای­مان مسلم شده است که با وجود بهره­ گیری از امکانات متعدد ارتباطی و تعدد تماس­ها ، آن­ها با انتشار اخبار غیردقیق ، ناقص ، ضد و نقیض ، قطره­ چکانی ، و احساسی ، در پی انحراف و فریب افکار عمومی – به­ خصوص جامعۀ کوه­نوردی ایران – ، لاپوشانی و پنهان­کاری مسایل و بحران­های پیش­ آمده در برنامه ، و دادن امیدهای واهی هستند ؛

2 - پای­گاه اینترنتی « ستیزه­ جویان ایرانی » ( ایرینین چلنجرز ) که قرار بوده­ است کار اطلاع­ رسانی اولین تلاش ایرانی برای صعود قلۀ نانگاپاربات را بر عهده گیرد و آن را پوشش دهد ، هم­ اکنون تفاوت چندانی با خبرگزاری­ها و روزنامه­ ها و نشریات عامه­ پسند که در آن افراد غیرمتخصص و ناآشنا به کوه­نوردی ، اخباری را در زمینۀ این رشتۀ ورزشی منتشر می­کنند ، ندارد ؛ و از سوی دیگر ، برخی مطالب احساسی ، و پس­ وپیش­ بودن و پرش­های اطلاعاتی در متن گزارش­ها و اخبار ، آن را بیش­تر به دفترچۀ خاطرات دختران دبیرستانی تبدیل کرده­ است تا یک پای­گاه اطلاع­ رسانی ؛ به­ راستی در یک باشگاه کوه­نوردی با سابقۀ چندین­ وچندساله ، هیچ فرد دیگری که اطلاعات حداقلی از هیمالیا داشته باشد یا لااقل تا حدودی با کوه­نوردی جدی آشنایی داشته­ باشد پیدا نمیشود که چنین فرد یا افرادی به چنین مسؤولیت­ هایی گمارده می­شوند ؟ یا این­که این روند ، یک حرکت کاملاً حساب­ شده و کنترل­ شده است تا چنین افرادی در چنین موقعیت­هایی قرار گیرند ؟

3 - درحالی­که هنوز سرنوشت « سامان نعمتی » در هاله­ ای از ابهام قرار دارد و خانواده ، اقوام ، دوستان ، آشنایان ، و هم­شهری­ ها و قاطبۀ کوه­نوردان با نگرانی و تشویش و دلهره ، چشم­ به­ راه و منتظر دریافت خبری مبنی بر سلامتی وی هستند ، مسؤولان باشگاه دماوند و پای­گاه مزبور با بی­ توجهی به شرایط و بی­ اعتنایی نسبت به این مسأله ، هم­چنان نوار چشمک­ زن "شادباش و هزاران تبریک ..." را در بالای صفحۀ پای­گاه خود حفظ کرده­ اند ؛ چنین عملی درست مانند این است که شما در یک جمع ماتم­ زده یا در یک مجلس ختم ، موفقیت فردی ( مثلاً قبول­ شدن وی در کنکور ) را در حضور صاحبان عزا و خانواده ونزدیکان فرد متوفی ، تبریک و شادباش بگویید ؛ حقیقتاً به اعضای خانواده و نزدیکان « سامان نعمتی » هنگام بازدید از این پای­گاه چه حالی دست می­دهد ؟ آیا آن­ها می­توانند از اتفاقی که برای سامان پیش آمده است و از سرنوشت نامعلوم و مبهم او ، « شاد » باشند ؟ اگر به جای « سامان » ، یکی از اعضای باشگاه دماوند – عقدایی ، فریدیان ، ابوالحسنی ، اسفندیاری – در وضعیت وی قرار داشت ، آیا بازهم شاهد چنین رفتاری از سوی دماوندی­ها بودیم ؟ مسؤولان باشگاه دماوند نمی­توانند از عهدۀ درک این مسألۀ ساده و پیش ­پاافتاده برآیند که چنین برخوردی نوعی « دهان کجی » به نزدیکان فرد مفقود محسوب می­شود ؟ نمی­دانیم ، شاید هم بحران پیش­ آمده در برنامه ، عمیق­تر و وسیع­تر از آن چیزی است که اظهار شده است و می­خواهند با چنین روش­هایی روحیۀ خود و اطرافیان را حفظ کنند ، توجه همگان را از عمق و وسعت بحران پیش­ آمده به سمت موفقیت به­ دست­ آمده منحرف کنند ، و در نهایت ، ماجرای ناپدیدشدن « سامان » را زیر سایۀ این موفقیت ، کم­رنگ ، بی­ اهمیت ، مسأله­ ای جدا و حاشیه­ ای ، و بی­ ارتباط با دیگر اعضای تیم جلوه دهند ؛

4 - روز پنج­شنبه 1387/4/27 ، در خبر شمارۀ 19 پای­گاه « ستیزه­ جویان ایرانی » ، صعود قله اعلام می­شود ؛

فردای آن روز یعنی جمعه ، در خبر 20 بر اساس « گزارش اولیۀ دریافتی » می­خوانیم :

>> كاظم و سهند ساعت 16 عصر ؛حسين و احسان و ليلا بين 16:30 الي 17 روي قله مي ايستند... از اين ساعت به بعد باد و بارش كه از دو سه ساعت قبل شروع شده بوده شدت مي گيرد ( بعد از ساعت 16:30 ارتباط ما هم با تيم قطع شد و براساس گزارش پشتيباني در بيس كمپ بي سيم ها هم قطع شده بودند.) << همان­گونه که می­ بینید مطابق این بند ، روز پنج­شنبه ارتباط تلفنی از تهران با تیم و نیز ارتباط بی­ سیمی تیم با بیس­ کمپ بعد از ساعت 16:30 قطع شده است ؛ علت آن هم خرابی هوا عنوان شده است که با توجه به این بند و نیز قسمت­های دیگری از همین گزارش ، رفته­ رفته بر شدت آن هم افزوده شده است ؛ بنابراین روشن است که خبر 19 یعنی همان خبر اولیۀ صعود ، بر اساس اطلاعاتی است که قبل از این ساعت به­ دست آمده است ؛ دقت کنید که تا این ساعت ، فقط فریدیان و عقدایی روی قله قرارگرفته­ اند و بقیه هنوز به قله نرسیده­ اند ؛ مطابق روال معمول ، تماس تلفنی
بین عقدایی – که حالا روی قله قرار دارد – و فردی در تهران برقرار می­شود و صعود قله و وضعیت دیگر افراد تیم اعلام می­شود ؛ سه نفر بعدی در فاصلۀ بسیار نزدیکی از قله قرار دارند و سامان از حدود 300 متر پایین ­تر از قله بازگشته است ؛ به همین دلیل است که در خبر اولیۀ روز پنج­شنبه یعنی خبر 19 و هم­چنین در پست < یادداشت روز صعود > آن پای­گاه که در همان روز پنج­شنبه و 2 پست بعد از خبر 19 درج شده است ، در مورد آن­ها می­خوانیم :

>> كاظم فريديان، سهند عقدايي، حسين ابوالحسني، ليلا اسفندياري،احسان پرتوي نيا موفق شدند بعد از بيست و پنج روز تلاش ِ حساب شده بر فراز نانگاپاربات بايستند << >> گفتني است كه سامان نعمتي از ارتفاع 7800 متري برگشته است << >> هزاران آفرين بر ايثار و تواضع سامان نعمتي كه شايد احساس كرده باشد حضورش پايين تر ازقله پررنگ تر است تا بر فراز آن ... << اما ناگهان ظرف کم­تر از 24 ساعت – و پس از اطلاع از ناپدیدشدن « سامان نعمتی » – ، با درج « گزارش اولیۀ دریافتی » در خبر 20 در روز جمعه و نیز پست < اخبار ستاد پشتیبانی > در روز شنبه ، دیگر نه از آن "ایــثــار" « سامان نعمتی » خبری است ، نه از آن "تــواضــع" ، و نه از "بــرگــشــت" داوطلبانه و "هزاران ­آفرین"برانگیز وی از ارتفاع 7800 متری ؛ بل­که با انسانی متمرد و سرسخت و لجوج و پیمان­ شکن و درعین­ حال عاشق و حساس مواجه هستیم که با حدوث افت توان و کاهش سرعت صعود ، برای بازگشت بسیار سخت تصمیم می­گیرد ، خواستۀ سرپرست را مبنی بر "برگشت" قبول نمی­کند ، انصراف داوطلبانۀ 2 نفر از اعضای تیم او را تسلیم نمی­کند ، بعد از آن­که بنا می­شود همه با هم برگردند بالاخره به شرط صعود بقیه تسلیم می­شود اما وقتی تیم به اندازۀ کافی فاصله می­گیرد ، قولش را زیر پا می­گذارد و ... و علاوه بر این­ها ، در همان حال که به سبک فیلم­های هندی او را درک می­کنند ، به­ هیچ­ وجه تأییدش نمی­کنند و تمام مسؤولیت عواقب حادثه را به گردن خودش می­اندازند :

>> حوالي ساعت 10 صبح بوده كه سامان نعمتي برخلاف تلاش و قدرت بدني بالايي كه تا اين مرحله ي برنامه داشته دچار علائم ارتفاع زدگي و خواب آلودگي مي شود، سرپرست از سامان مي خواهد كه برگردد پايين اما او قبول نمي كند كمي ديگر ادامه مي دهند يك بار كاظم و يك بار احسان داوطلب مي شوند كه از صعود صرف نظر و همراه سامان برگردند پايين اما سامان باز تسليم نمي شود تيم يك ساعت دست از حركت بر مي دارد و بنا مي شود كه همه با هم برگردند پايين، هوا هنوز خوب و روشن بوده و براي رسيدن به كمپ چهار كاملا مساعد... سامان بالاخره تسليم مي شود و قبول مي كند برگردد كمپ چهار به شرطي كه تيم به حركت خود ادامه دهد. وقتي اعضاي تيم به سمت قله حركت مي كنند و از سامان به اندازه ي كافي فاصله مي گيرند متوجه مي شوند كه سامان برخلاف قولش دارد آرام آرام صعود مي كند اما با مكث و ايست ها ي طولاني ... << – ( خبر 20 – جمعه ) >> تصمیم برای بازگشت بسیار سخت است آن هم در مسیر رسیدن به قله ی سختی مثل نانگاپاربات وقتی همه چیز این قدر حساب شده و دقیق پیش رفته بوده... در تمام مراحل صعود سامان قوی وسرحال بوده و نفر اول ... با قدرت طناب ها را بیرون کشيده ... با انگیزه جلو رفته... و دست آخر درست روز موعود روز بدشانسی اش... چیزی که اصلا انتظارش را ندارد... هر چه می طلبد... امیدواری و پافشاری می کند ... قله به این کوه نورد عاشق " نه " می گوید. << – ( اخبار ستاد پشتیبانی – شنبه ) >> می توانیم سامان را درک کنیم هرچند به هیچ وجه تاییدش نمی کنیم؛ به عشق رسیدن به قله کار بسیار خطرناکی کرده است.
شرایط بسیار دشوار است اما ناامید نشویم و همچنان همه با هم یکدل دعا کنیم که هم نورد حساس اما بسیار پرتوان ما سامان ،معجزه وار ا ین تجربه و سرسختی ِ لجو جانه را پشت سر بگذارد. << – ( اخبار ستاد پشتیبانی – شنبه ) 5 - در ادامه در همان خبر 20 می­خوانیم : >> سامان وقتي مي بيند همه در حال بازگشت هستند به موازات بقيه شروع مي كند به پايين آمدن، ظاهرا بسيار ناراحت بوده از اين كه به علت سرعت كم، زمانِ لازم براي صعود قله را از دست داده است و سعي مي كرده با فاصله ي 20 دقيقه اي از ساير افراد تيم حركت كند و گويا قصد داشته از تيم جدا شود؛ شب را بيواك و روز بعد قله را صعود كندكه با توجه به گزارش هاي هواشناسي اين كار بسيار خطرناك است. << اگر فرض کنیم چنین گزارشی صحیح است ، سؤال این است که چرا باید « سامان نعمتی » هنگام بازگشت ، "به موازات" بقیه پایین بیاید و با فاصلۀ 20 دقیقه­ ای از سایر افراد تیم حرکت کند ؟ هرچند که در ادامه سعی شده است با حدس و گمان و با استفاده از عبارت­های تردیدآمیز و غیردقیقی
هم­چون "ظاهراً" و "گویا" ، علت این کار را به قصد شب­ مانی ( بیواک ) وی و صعود قله در روز بعد نسبت دهند اما این پرسش مطرح می­شود که مگر فرد ارتفاع­ زده و خواب­ آلوده – آن­هم در ارتفاعی بین 7200 تا 7800 متر – که از یک طرف حال مناسبی ندارد ، از طرف دیگر بنابر دانش و تجربه می­داند که به­ترین و مؤثرترین درمان برای ارتفاع­ زدگی ، کم­ کردن ارتفاع است ، از سویی وضعیت هوا را – که از حدود ساعت 14 دارای باد و بارش بوده است و رفته­ رفته بدتر هم می­شده است – می­بیند ، و در عین­ حال امکانات مناسب شب­ مانی را هم ندارد ، میتواند به شب­ مانی در آن ارتفاع ، با آن شرایط هوا ، با آن امکانات ، و با آن وضعیت بدنی "به قصد صعود قله" در روز بعد فکر کند ؟

اگر کسی هنگام صعود تا آن حد متمرد است که می­تواند در "هوای خوب و روشن" نظر خود را به سرپرست و سایر اعضای تیم تحمیل کند ، چه دلیلی دارد که در هوای نامساعد و رو به تاریکی ، "به موازات بقیه پایین بیاید و با فاصلۀ 20 دقیقه­ ای از سایر افراد حرکت کند" ؟ مگر همراه تیم حرکت کردن و پایین­ آمدن در همان مسیری که بقیه پایین می­آمده­ اند ، مانعی بر سر راه این فرد متمرد به منظور شب­ مانی ایجاد می­کرده­ است ؟

نکتۀ قابل­ توجه در این قسمت این است که هیچ کدام از اعضای تیم – از جمله سرپرست و مسؤول فنی تیم – ، از قصد و تصمیم « سامان نعمتی » آگاه نیستند ؛ آن­ها حتی چنین وانمود می­کنند که علت بافاصله و یا ( به گفتۀ خودشان : ) به­ موازات پایین­ آمدن او را به­ طور دقیق نمی­دانند ؛ آیا آن­ها از انجام یک پرسش و پاسخ ساده عاجز بودند ؟ آیا بین « سامان نعمتی » و سرپرست یا دیگر اعضای تیم مسأله­ ای پیش آمده بوده است که آن­ها حتی با یک­دیگر گفت­ و گو نمی­کرده­ اند ؟ تا از وضعیت و قصد هم­دیگر مطلع شوند ؟ آیا بافاصله و به­ موازات پایین آمدن « سامان نعمتی » به همین دلیل بوده است ؟

آیا هیچ وسیلۀ ارتباطی­ ای در اختیار « سامان نعمتی » بوده است ؟ اگر فرض کنیم قرار بوده است شب­ مانی کند و فردا صعود کند ، با چه وسیله­ ای باید احوال و موقعیت خود را به سایر اعضای تیم یا بیس­ کمپ اطلاع میداده است ؟ با بی­سیمی که پس از ناپدیدشدنش ، برایش در کمپ 4 جا گذاشته­ اند ؟ :

>> افراد تيم يك چادر با تجهيزات و بي سيم و مواد غذايي در محل كمپ 4 جا گذاشته اند << – ( خبر 20 – جمعه )


6 - باز در خبر 20 می­خوانیم :

>> با تاريكي هوا بر شدت باد و كولاك هم افزوده شده و شرايط بسيار دشوار و خطرناكي را براي اعضاي تيم رقم زده است به طوري كه كاظم و احسان رفته اند دنبال پيدا كردن چادر ها و با وجود جي پي اس و داشتن جهت، ساعت 2 بعد از نيمه شب موفق شده اند به محل كمپ چهار برسند و ساير افراد را خبر كنند. بالاخره ساعت 5 صبح سهند و ليلا و حسين كه هر كدام شب سختي را با بيواك در هواي بسيار بد گذرانده اند به چادرها مي رسند اما سامان نمي آيد. << همان­گونه که می­بینید هوا ، تاریک و بر شدت باد و کولاک افزوده شده و دید آن­قدر کاهش پیدا کرده است که مجبور شده اند در آن "شرایط بسیار دشوار و خطرناک" با جی­ پی­ اس و با جست­ وجوی فراوان ، مکان کمپ 4 را پیدا کنند ؛ ابتدا 2 نفر برای جست­ وجوی کمپ 4 از بقیۀ تیم جدا شده­ اند ؛ سایر افراد تیم ، در انتظار یافتن کمپ 4 توسط 2 نفر اول ، مجبور به شب­ مانی سختی در هوای بسیار بد شده­ اند ؛ سپس 2 نفر اول که به کمپ 4 رسیده­ اند به سایر افراد خبر داده­ اند تا آن­ها به سمت کمپ بیایند ؛ 3 نفر بعدی راه کمپ 4 در پیش گرفته­اند اما وقتی به چادرها رسیده­ اند تازه یادشان افتاده است که نفر ششمی هم در کار بوده است که حالا در بین آن­ها نیست ؛ سؤال این است که هنگام شب­ مانی اجباری آن 3 نفر ، « سامان نعمتی » کجا بوده است ؟ آیا وقتی 2 نفر اول سایر افراد را خبر می­کنند ، « سامان نعمتی » هم باخبر شده است ؟ آیا وقتی آن 3 نفر شروع به حرکت میکنند متوجه بوده­ اند که « سامان نعمتی » در نزدیکی­شان هست یا نیست ؟ اگر سامان در نزدیکی­شان بوده و همراه آن­ها – و مثلاً با فاصله – شروع به پایین­ آمدن کرده است چرا او را به حال خود رها کرده­ اند تا در کمپ 4 و در ساعت 5 صبح متوجه فقدان وی شوند ؟ و اگر در نزدیکی­شان نبوده است چه زمانی موضوع ناپدیدشدن وی را به بیس­ کمپ و شرکت طرف قرارداد خبر داده­ اند ؟ 7 - در حالی که هوای روز پنج­شنبه مطابق خبر 20 ، از اواسط روز { حوالی ساعت 14 } رو به خرابی گذاشته و کم­ کم بر شدت آن افزوده شده است : >> تا اواسط روز باد سرعت چنداني نداشته است و از آن به بعد كم كم هوا رو به خرابي گذاشته و بارش شروع شده است ... << >> كاظم و سهند ساعت 16 عصر ؛حسين و احسان و ليلا بين 16:30 الي 17 روي قله مي ايستند... از اين ساعت به بعد باد و بارش كه از دو سه ساعت قبل شروع شده بوده شدت مي گيرد << >> با تاريكي هوا بر شدت باد و كولاك هم افزوده شده و شرايط بسيار دشوار و خطرناكي را براي اعضاي تيم رقم زده است << >> سهند و ليلا و حسين كه هر كدام شب سختي را با بيواك در هواي بسيار بد گذرانده اند << ناگهان در پست < اخبار ستاد پشتیبانی > ، یک پست بعد از خبر 22 که در روز شنبه در این پای­گاه درج شد ، می­خوانیم :

>> میرغنی مطمئن است که روز پنج شنبه وقتی همه داشتند از قله پایین می آمده اند حول و حوش ساعت 19 سامان را با دوربین دیده که از مسیر و تیم جدا شده و به سمت راست رفته است. << آیا با وجود هوای خراب در آن موقع از روز – ساعت 19 – می­توان با دوربین – آن هم از بیس ­کمپ – کسی یا کسانی را پایین­ تر از قله دید و حتی موقعیت آن­ها را نسبت به یک­دیگر با این میزان از دقت تشخیص داد ؟ 8 - در حالی که خرابی هوای روز پنج­شنبه تا اواخر روز بعد یعنی جمعه – به استناد خبر 20 – ادامه داشته است : >> افراد تا ساعت 16 { جمعه } به وقت پاكستان در كمپ 4 منتظر سامان مانده اند و در هواي بسيار خراب دنبال رد پا يا خبري از او << >> با هماهنگي هايي كه از طرف سرپرست با بيس كمپ انجام شده است با وجود هواي خراب، دو باربر ارتفاع ماموريت پيدا كرده اند << >> متاسفانه امشب { – جمعه – } به علت نامساعد بودن هوا،هلي كوپتر قادر است تا ارتفاع 6000 متري پرواز كند << بازهم ناگهان در خبر 21 و پست < اخبار ستاد پشتیبانی > ( 2 پست بعد از خبر 21 ) در روز شنبه ، این وضعیت ، یعنی دادن امیدهای واهی و متناقض با گزارش­های قبلی ، مجدداً و این­بار به­ صورتی دیگر تکرار می­شود :

>> به گزارش‌ محمد نوروزي و ساير افراد مستقر در بيس‌ كمپ نانگاپاربات‌ ديشب { – جمعه – } ساعت 9شب، نور چراغ پيشاني سامان را از بيس كمپ درحال حركت ديده اند. تاساعت 2 بعد از نيمه شب‌ هم حركت سامان قابل تشخيص بوده... << >> امروز { – شنبه – } صبح وقتی هوا خوب بود میرغنی جای پای تازه را روی برف ها می دید درست همان جایی که دیشب { – جمعه – } سامان داشته پایین می آمده... << بدین ترتیب و به­ خصوص از این گزارش­ آخری می­ آموزیم که هوای خراب نه تنها جای پا را پر نمی­کند بل­که آن را به صورتی تر و "تازه" حفظ می­کند ، آن­چنان که صبح روز بعد بتوان "تازگی" آن را با دوربین
از بیس­کمپ – که بیش از 3000 متر با محل جای پا اختلاف ارتفاع دارد – تشخیص داد ؛

9 - در خبر 20 در روز جمعه آمده بود :

>> با هماهنگي هايي كه از طرف سرپرست با بيس كمپ انجام شده است با وجود هواي خراب { روز جمعه } ، دو باربر ارتفاع ماموريت پيدا كرده اند با تجهيزات كامل براي كمك به سامان به سمت كمپ هاي بالا حركت كنند تا بتوانند فردا { – شنبه – } خود را به كمپ 4 برسانند. خوشبختانه فردا { – شنبه – } هوا كمي آرام مي گيرد و صبح زود هلي كوپتر با همراهي محمد نوروزي از بيس كمپ گشت زني را آغاز خواهد كرد متاسفانه امشب { – جمعه – } به علت نامساعد بودن هوا ، هلي كوپتر قادر است تا ارتفاع 6000 متري پرواز كند << فردا یعنی روز شنبه – با هوای نسبتاً خوبش تا عصر – می­آید : >> امروز { – شنبه – } صبح وقتی هوا خوب بود میرغنی جای پای تازه را روی برف ها می دید << – ( اخبار ستاد پشتیبانی ) >> طي گزارش بعدي از محمد نوروزي و تاييد مير غني (آفيسر تيم) و نماينده شركت اي تي پي از بيس كمپ، ساعت 7 بعد از ظهر امروز شنبه هم گويا سامان در سمت راست كمپ 4 و در ارتفاع 7200 متري در حال كندن اتاق برفي توسط دوربين مشاهده شده و قصد شب ماني ديگري را در آن ارتفاع دارد << – ( خبر 21 ) >> امشب { – شنبه – } هوا از عصر تا به این لحظه( ساعت 3 بامداد یکشنبه) در بیس کمپ کاملا ابری و کیپ است << – ( اخبار ستاد پشتیبانی ) اما نه تنها از آن 2 باربر ارتفاع – که گفته می­شد با هماهنگی سرپرست با بیس­کمپ مأمور شده بودند ، با وجود هوای خراب روز جمعه به سمت کمپ­ های بالاتر حرکت کنند تا خود را روز شنبه به کمپ 4 برسانند – خبری نیست : >> شركت اي تي پي(شركت طرف قراردادِ تيم) قبول كرده بود كه ....... و دو باربر ارتفاع براي امداد و نجات ارسال كند << – ( خبر 21 – شنبه ) >> تیم یا باربر حرفه ای که مورد تایید شرکت بوده و بتواند امداد رسانی کند در بیس کمپ نانگاپاربات حضور ندارد << – ( اخبار ستاد پشتیبانی – شنبه ) >> در نهایت ماحصل تلاش 16 ساعته ی امروز { – شنبه – } ما به این جا رسید که؛ فردا { – یک­شنبه – } صبح یک هلی کوپتر چهار نفر (سه باربرارتفاع و یک کوه نورد اسکاتلندی ) را از اسکاردو بر داشته و در کمپ 1 پیاده کند آن هم فقط در صورتی که هوا هم در اسکاردو و هم در نانگاپاربات خوب باشد << – ( اخبار ستاد پشتیبانی ) بل­که از هلی­کوپتری هم که به­دلیل نامساعدبودن هوای جمعه شب ، پرواز خود را در انتظار هوای مساعد به تعویق انداخته بود و قرار بود صبح زود روز شنبه ، گشت­زنی را آغاز کند ، نشانی نیست : >> شركت اي تي پي(شركت طرف قراردادِ تيم) قبول كرده بود كه يك هليكوپتر و ....... براي امداد و نجات ارسال كند كه بعد از بررسي اعلام كرد از آنجايي كه در مسير اين قله ارتفاع 6000 متري قابليت نشستن و فرود ندارد و تا امروز، عمليات امداد و نجات هوابرد در اين مسير سابقه نداشته است، به علت مسئله ي ايمني هلي كوپتر و سرنشينان، امداد رساني از اين طريق كماكان در هاله ابهام است << – ( خبر 21 – شنبه ) >> اما مسئله ی ایمنی هلی کو پتر و شرایط پرواز آن در پاکستان تنها چیزی بود که فکرش را نمی کردیم. گفتند به هیچ عنوان هلی کوپتر از ارتفاع 6000 متری بیشتر نمی تواند پرواز کند آن هم فقط درهوای خوب. که با صخره ای بودن نانگاپاربات در این ارتفاع و خطرناک بودن پرواز برای هلی کوپتر امداد رسانی از این طریق فقط تا کمپ 1 ممکن می شود << – ( اخبار ستاد پشتیبانی – شنبه ) در واقع در خبر 20 در روز جمعه ، قراردادهای کتبی ( با فرض موجود بودن ) و وعده ­های شفاهی ِ ( با فرض داده شدن ) در شهر یا بیس­ کمپ ، و هنوز عملی نشده را به عنوان خبر و گزارش آغاز عملیات امداد و نجات ، به خورد افکار عمومی ، خانواده ، اقوام و دوستان فرد ناپدیدشده می­دهند ؛ 10 - مطابق خبر 20 ، افراد تیم از ساعت 30 دقیقۀ بامداد روز پنج­شنبه تا ساعت 5 بامداد روز جمعه برای صعود قله و بازگشت به کمپ 4 در حال فعالیت بوده­ اند و 3 نفر از 5 نفر بازمانده حتی شب­ مانی سختی را در هوای بسیار خراب داشته­ اند : >> ساعت 00:30 بامداد پنجشنبه حركت خود را به سمت قله آغاز كزده اند << >> بالاخره ساعت 5 صبح سهند و ليلا و حسين كه هر كدام شب سختي را با بيواك در هواي بسيار بد گذرانده اند به چادرها مي رسند << بنابراین ، مدت فعالیت ممتد آن­ها ( با احتساب توقف­ ها و استراحت­ ها و ... ) در ارتفاعی بین 7200 تا 8126 متر ، بیش از 28 ساعت بوده که حدود نیمی از آن هم در هوای خراب بوده است ؛ کوه­نوردانی که در داخل کشور به کارهای جدی و سخت می­پردازند و به عنوان مثال تجربۀ یک فعالیت حداکثر 20 ساعته را در ارتفاعات حدود 4000 یا 5000 متری داشته­ اند ، خوب می­دانند که پس از این مدت فعالیت و در این ارتفاع ، افت شدید قوای جسمی و توان روحی و کاهش سطح هوشیاری ، استراحتی چند ساعته را طلب می­کند تا اندکی از نیرو و تمرکز تحلیل­ رفته بازیابی شود ، چه رسد به فعالیتی حدود 28 ساعته آن هم در ارتفاع بالای 7200 متر ؛ اما مسؤولان پای­گاه در همان خبر 20 ، استراحت چندین ساعتۀ تیم خسته و فرسوده و احتمالاً دست­پاچه و عصبی را در کمپ 4 و در هوای بسیار خراب ، به پای "انتظار برای سامان" می­نویسند و روغن ریخته را نذر امام­زاده می­کنند : >> افراد تا ساعت 16 به وقت پاكستان در كمپ 4 منتظر سامان مانده اند و در هواي بسيار خراب دنبال رد پا يا خبري از او ، اما در نهايت ساعت 16:30 به وقت پاكستان به سمت كمپ 3 حر كت كرده اند. <<>> افراد تيم در كمپ 2 بسيار خسته هستند و چادرشان را باد همراه با مواد غذايي و گاز از جا كنده و برده است << – ( خبر 22 – شنبه ) >> آن ها بعد از يك شب ماني در كمپ 3 امروز به كمپ 2 آمدند اما بعد از يك ساعت تلاش روي ابتداي مسير كمپ 2 به 1 مجبور به بازگشت به كمپ 2 شدند مسير يخ زده است و كشيدن طناب ها از زير يخ نياز به زمان و انرژي زيادي دارد << – ( خبر 22 – شنبه ) >> امشب را بدون امكانات در كمپ 2 سر خواهند كرد << – ( خبر 22 – شنبه ) >> بروس و يك باربر ارتفاع خودشان را به پاي ديواره ي كين شوفر رسانده اند و به اعضاي تيم براي بيرون كشيدن طناب ها از زير يخچال كمك مي كنند << – ( خبر 24 – یک­شنبه ) >> ميرغني و چند باربر ارتفاع براي استقبال از تيم به كمپ 1 رفته اند و سوپ و آب ولرم آماده كرده اند << – ( خبر 24 – یک­شنبه ) اعضاي تيم بعد از استراحت و توقف در كمپ 1 به بيس كمپ خواهند آمد. << – ( خبر 24 – یک­شنبه )

ن
>> با آمدن تيم امداد برای نجات سامان { ؟ } ، روحيه ي افراد تيم بالا رفته است << – ( خبر 24 – یک­شنبه ) هم­چنین ، پس از رسیدن – یا به­تر است بگوییم : رساندن – تیم بازمانده به بیس ­کمپ در یک­شنبه 30 تیرماه : >> اعضاي تيم ساعت 20:30 دقيقه به وقت تهران در شرايط بد جوي همراه با بارش برف و ريزش سنگ به بيس كمپ رسيدند. << – ( خبر 26 – یک­شنبه ) در ستون سمت راست پای­گاه و در بخش « پیام­های کوتاه » – که پیام­ها را به صورت متحرک به نمایش درمی­آوَرَد – ، پیام فردی را با نام « نزدیکان » ، در آغازین ساعات بامداد روز بعد مشاهده می­کنیم ( به جمله­ های ابتدای این پیام توجه کنید ) : >> تیمی که به بیس کمپ رسیده حالشون به صورتی بوده که به زور قدم بر می داشتند.حال آنهایی که می گفتند سامان رو تنها گذاشتند بیایند و حرفی بزنند !! سامان طبق گفته ها خوبه برفی رو به موازات کمپ 4 بر پا کرده وتا 24 پیش رد پاههایی ازش دیده می شد که اون حوال بود.که از اون موقع تا الان خبری از رد پا ها نیست.در ضمن هوا نانگا دیشب بسیار بد تر از همیشه بوده.برای سامان عزیز دعا کنیم.در مورد امکانات کمپ 4 باید بگم که اونجا همه امکانات براش فراهم شده.غذا و بیسیم و باتری اضافه و اگه برسه به اونجا و اگه خودش بخواد می تونه با گروه تماس بر قرار کنه.برایش دعا کنید << – ( دوشنبه 31 تیر 1387 – ساعت 03:34 ) هرچند که در خبرهای بعدی سعی می­شود موضوع امدادرسانی به تیم بازمانده پنهان شود و چنین وانمود شود که گروه امداد و نجات کاری به کار تیم بازمانده نداشته و فقط برای نجات « سامان نعمتی » خود را به پای دیوارۀ کینشوفر رسانده و به علت خرابی هوا مجبور به بازگشت شده است : >> باربرهايي كه ديروز { – یک­شنبه – } همراه با بروس ؛ با هلي كوپتر به كمپ اصلي رسيده بودند همان روز ،صعود خود را شروع كردند ولي به علت ريزش مدام برف و باران و خطر سقوط بهمن مجبور شدند به كمپ اصي برگردند. << – ( خبر 27 – دوشنبه ) 12 - پس از آن­که 2 نفر ایتالیایی در مسیر دیگری از نانگاپاربات گرفتار می­شوند ، حکایت تکراری « دادن امیدهای واهی » برای نجات « سامان نعمتی » – و این بار به­ صورتی­که با کارت تیم امداد مربوط به ایتالیایی­ها هم بازی میکنند – شدت بیش­تری می­گیرد : >> اما خبر مهم ديگر اين كه هلي كوپتر دوم كه براي امداد به دو ايتاليايي كه در جبهه ي راخيوت گرفتار شده اند پرواز كرده بود موفق نشد آن ها را در ارتفاع پياده كند و به اسكاردو برگشت و اعلام كرد امداد رساني از اين راه امكان پذير نيست و حالا اين هلي كو پتر كه حامل چهار باربرارتفاع ِ‌حرفه اي است قرار است يك بار ديگر پرواز كند و امدادگران را در بيس كمپ نانگاپاربات پياده كند تا آن ها هم از مسير كين شوفر كوه نوردي كنند و خودشان را به ايتاليايي ها برسانند. يكي از اين باربرها نصار حسين معروف است كه ماه گذشته همراه با آلماني ها، قله را صعود كرده است.
به اين ترتيب 9 امدادگر قوي امشب عمليات نجات را آغاز خواهند كرد. << – ( خبر 25 – یک­شنبه ) در حالی که مطابق آخرین جملۀ خبر فوق ، با چنان قطعیتی از آغاز عملیات نجات – آن­هم توسط امدادگران قوی – در یک­شنبه شب صحبت می­شود ، درست در همان روز یک­شنبه و در خبر بعدی ، پس از آن­که امدادرسانی به تیم بازمانده به پایان می­رسد و آن­ها به بیس ­کمپ می­رسند ، می­خوانیم : >> متاسفانه اقدامات تيم امداد { به منظور کمک به « سامان نعمتی » } به علت خرابي هوا و احتمال شديد ريزش بهمن فعلا متوقف شده است. << – ( خبر 26 – یک­شنبه ) هم­چنین ( در توصیف امدادگران قوی در آخرین جملۀ خبر فوق ) : >> مضاف بر اين كه اين دو نفر باربر كساني نيستند كه مورد نظر تيم بودند و اصولا وسايل و توان لازم را براي صعود ندارند. << – ( خبر 27 – دوشنبه ) 13 - از روز دوشنبه 31 تیرماه ، کار پای­گاه اطلاع­ رسانی ، پوشش برجستۀ اخبار مربوط به ایتالیایی­ها و امیدبستن به کسانی است که خودشان در وضعیت بسیار بد روحی و شرایط بد آب­ و هوایی گرفتار شده­ اند و نیازمند کمک و امدادرسانی هستند : >> توصيه ي مسنر اين است كه دو نفر ايتاليايي مستقر در جبهه ي راكيوت تنها راهي كه دارند تراورس حدود 1/5 كيلومتر شيب كاملا يخي 80 درجه به طرف چپ است كه انتهاي آن به مسير كينشوفر بين كمپ 3 و 4 مي رسد << – ( خبر 27 – دوشنبه ) >> ستاد در صدد است به وسيله ي آقاي جلالي در آلمان شماره تلفن ماهواره دو نفر ايتاليايي را پيدا كند و موقعيت سامان و محل دقيق كمپ ها ي 4 و 3 و وسايلي كه در آن كمپ هاست به اطلاع آن ها برساند البته ايتاليايي ها اعلام كرده اند كه تا رسيدن به يال تلفن خود را جهت ذخيره ي باتري خاموش مي كنند << – ( خبر 27 – دوشنبه )

>> ارتباط ما با کمپ امداد و نجات ایتالیایی ها در حال برقراری است. این ارتباط هم از طریق آلمان و هم از طریق آقای مهران کریمی درحال پی گیری است. هنوز اخباری مبنی بر رسیدن ایتالیایی ها روی یال کینشوفر به دست مان نرسیده است. << – ( خبر 29 – سه­شنبه ) >> موفق شدیم از طریق آقای مهران کریمی با مسئول امداد و نجات کمپ ایتالیایی ها مستقر در کمپ شمالی ( مسیر راخیوت) تماس بگیریم. آقایgallo در پاسخ ما اعلام کرد ؛ ایتالیایی ها اگر موفق شوند به جایی می رسند که با کمپ 3 و 4 مسیر کینشوفر فاصله ی زیادی دارد و حتی با اعلام این که درکمپ 4 ما چادر و امکانات وجود دارد حاضر نشد تلفن ماهواره ای دو ایتالیایی گرفتار در جبهه ی شمالی را در اختیارمان بگذارد. << – ( خبر 30 – سه­شنبه ) >> امداد رسانی به ایتالیایی ها هم همچنان متوقف است؛ به آن ها اعلام شده هلی کوپتر نمی تواند پرواز کند و باید راهی را که رفته اند برگردند، << – ( خبر 31 – چهارشنبه ) به­ گونه­ای که برخی از بازدیدکنندگان پای­گاه هم به چنین باوری رسیده­ اند ( به جمله­ های ابتدای این پیام کوتاه توجه کنید ) : maryamparia نوشته است : >> ایمان داشته باشیم که سامان سالم است وبرمیگردد وامشب همه با هم دست توسل به سوی خدا دراز کنیم که ایتالیایی ها بتوانند هر چه زودتر به او امدادرسانی کنند.نمیدون م چقدر معتقدید یا چه دین و آیینی دارید ولی شنیدم که سوره یاسین و یوسف برای پیدا شدن گم شده خیلی خوبه من که هر شب دارم میخونم بیایید امشب همه باقلبی پاک بخوانیم شاید خدا از یکی از ما قبول کرد << – ( دوشنبه 31 تیر 1387 – 21:33 ) 14 - در پای­گاه اطلاع­ رسانی و به­خصوص پیام­های کوتاهی که قاعدتاً باید مربوط به دماوندی­ها باشد ، چنان به امکانات مستقر در کمپ 4 اشاره می­شود : >> افراد تيم يك چادر با تجهيزات و بي سيم و مواد غذايي در محل كمپ 4 جا گذاشته اند << – ( خبر 20 – جمعه ) >> در مورد امکانات کمپ 4 باید بگم که اونجا همه امکانات براش فراهم شده.غذا و بیسیم و باتری اضافه و اگه برسه به اونجا و اگه خودش بخواد می تونه با گروه تماس بر قرار کنه << – ( بخشی از پیام کوتاه فردی به نام « نزدیکان » – دوشنبه 31 تیر 1387 – ساعت 03:34 )

نویسنده: منتقد ادبی
شنبه 5 مرداد1387 ساعت: 6:46
>> حتی با اعلام این که درکمپ 4 ما چادر و امکانات وجود دارد حاضر نشد تلفن ماهواره ای دو ایتالیایی گرفتار در جبهه ی شمالی را در اختیارمان بگذارد. << – ( خبر 30 – سه­شنبه ) تو گویی یک مکان دایمی جهت اقامت و مثلاً یک هتل 5 ستاره را در آن ارتفاع به­ طور اختصاصی برای « سامان نعمتی » احداث کرده ­اند که فقط کافی است خود را به آن جا برساند تا با استفاده از امکاناتی از قبیل حمام ، سونا ، جکوزی و ... به استراحت پرداخته ، اگر تصمیم به پایین­ آمدن گرفت با یک تماس ، هلی­کوپتر اعزام شود یا تله­ کابین را برایش به ­کار اندازند ؛ وقتی در روز شنبه ، باد ، چادر تیم را همراه با مواد غذایی و گاز و دیگر امکانات در کمپ 2 در ارتفاع 6100 متری از جا کنده و برده است ( خبر 22 ) ، چه تضمینی وجود دارد که چادر جاگذاشته در کمپ 4 در ارتفاع 7200 متری در آن روز یا روزهای بعد هم­چنان سر جای خود برقرار باشد و یا بارش­های این چند روز آن را زیر برف مدفون نکرده باشد ؟ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ پی­نوشت : الف - توضیحاتی که در میان علامت { } قرار دارند مربوط به متن اصلی پست­های پای­گاه اطلاع­رسانی نیست و تکمیلی است ؛ ب - در انتهای بند 4 ، پاراگرافی از پست < اخبار ستاد پشتیبانی > آورده شده که هم­اکنون ( هنگام نوشتن این کامنت­ها ) حذف شده است و روی پای­گاه اطلاع­رسانی قابل مشاهده نیست ؛ خوش­بختانه تمام پست­های پای­گاه قبلاً ذخیره و از آن­ها تصویر تهیه شده است ؛ پاراگراف حذف شده را می­توانید در تصویر زیر ببینید :

http://xs229.xs.to/xs229/08305/setad748.png

۱ نظر:

ناشناس گفت...

تو اروپا وقتی میخوان سگشون رو سوار قایق کنن تنش جلیقه نجات می پوشن ولی خیلی جالبه که ایرانی ها مخصوصا" قشر کوهنورد که این همه ادعای جوانمردی و انسانیت دارن رفیقشون رو تو 7800 متری تنها می ذارن و بدون اون برمی گردن و جالب تر از اون اینه که نه فدراسیون کوهنوردی نه باشگاه دماوند اقدامی رو برای نجات این کوهنورد که برای بالا بردن نام ایران جونش رو به خطر انداخته بود نکرد و تازه دبیر فدراسیون اقبال افلاكي بعد 10 روز میگه قراره دنبال جنازه سامان نعمتی بگردیم واقعا" ما ایرانی ها باید به خودمون افتخار کنیم که جون ما به اندازه سگ های خارجی ارزش نداره
برای اومدن سامان عزیز به آغوش خانواده دعا می کنیم