این روزها بحثی بین وبلاگ نویسان کوهنورد یا کوهنویسان در گرفته است در نکوهش نشر آثار دیگران بدون اشاره به منبع و ماخذ آن، دلیل آن هم گسترش روزافزون کانالها و گروههای ایجاد شده در شبکههای پیامرسان و بهویژه تلگرام است.
در آغاز باید به این نکته اشاره کرد که استفاده از نوشته و اثر دیگران بدون نام بردن از صاحب آن که به سرقت ادبی هم مشهور است، چیز تازهای نیست و از دههها پیش سابقه داشته است.
تولید علم به صورت کلاسیک و ارائهی مقاله سابقهای چند صد ساله دارد ولی روش آن تفاوت بارزی با امروز داشتهاست. در آن زمان تعداد دانشمندان کم بود و هر کدام از آنها معمولاً در طور عمر خود بیش از یکی دو مقاله منتشر نمیکردند. مقالهها برای صاحب نظران آن شاخه از علم در جهان فرستاده میشد و اگر مورد توجه آنان قرار میگرفت،صاحب مقاله شانس آن را پیدا میکرد که در جلسهای حضوری از آن دفاع کند و اگر کسی مقالهی کمارزشی میفرستاد، مورد ریشخند همگان واقع میشد. از این رو تعداد مقالهها کم و کار کسانی که به داوری آنها میپرداختند چندان سنگین نبود. (۱)
بر خلاف انتظار، تخلف علمی در آن زمان هم وجود داشت. در بسیاری از موارد دانشمندی ایدهی خود را با دانشمند دیگری در میان گذاشته بود و از او درخواست مشاوره کرده بود ولی شخص دوم روش امانتداری را به جا نیاورده و کار علمی را به نام خود معرفی میکرد و دانشمند اصلی نیز کاری از دستش برنمیآمد. بسیاری از اکتشافات و اختراعات به همین صورت مورد مجادله قرار گرفتهاند.
از ابتدای قرن بیستم تعداد مقالهها و آثار پژوهشی به یکباره رو به افزونی گذاشت و کنفرانسها و مجلههای مستقل علمی (ژورنالها) یکی بعد از دیگری به وجود آمدند. امروزه صدها هزار نفر مشغول تولید علم هستند. اگر یک دانشجوی دکترا سالها از امکانات دانشگاه استفاده کند و با وجود سالها تلاش، به نتیجه درخشانی نرسد، کار او بیارزش تلقی نخواهد شد. گرچه وی نتوانسته شاخهای بر درخت علم برویاند ولی اضافه کردن یک برگ کوچک نیز شایستهی تقدیر است.
هر ساله هزاران نفر برای تولید علم در یک دانشگاه میکوشند و اگر از این میان فقط پنج نفر نتیجهی برجستهای کسب کنند، دانشگاه در تولید علم موفق بودهاست. این وضعیت را مقایسه کنید با چند قرن قبل و دانشمندانی که اکتشافات بسیار بزرگی داشتند ولی به زحمت میتوانستند نظر جامعهی علمی را به خود جلب کنند و از امکانات دانشگاهها بهرهمند شوند. در هر حال امروزه تعداد مقالههای منتشر شده بسیار زیاد است و این امر کار داوری آنها را دشوار میسازد.
کسی که میخواهد یک مقالهی علمی را داوری کند باید تسلط کافی بر آن گوشه از علم داشته باشد ولی با توجه به تعداد مقالههایی که امروزه پذیرفته و چاپ میشوند، آیا تعداد کافی افراد واجد شرایط برای داوری آنها وجود دارد؟
از سوی دیگر امروزه حتی دانشمندان تراز اول جهان هم مدعی مطالعهی تمامی مقالههایی که در زمینه تخصصی آنهاست، نیستند. آنان باید بر مقالات پیشرو و تحول آفرین که در مجلههای معتبر چاپ میشوند مسلط باشند، ومعمولا اگر کسی به مقالهای ضعیف یا نامعروف دستبرد بزند، ممکن است کسی متوجه کپی و نااصل بودن آن نشود.
وجود مجلههایی که با انگیزهی مادی مقالههای نامعتبر را میپذیرند نیز مشکل را دوچندان میکند. همچنین با پیشرفت و فراگیری روز افزون اینترنت و گسترش مقالههای برخط، دستبردهای علمی نیز سادهتر شدهاند، با جادوی «کپی و پِیست».
دزدی علمی، دستبرد فکری، هنری یا ایده دُزدی به معنی «اختصاص دادن خلاقیت ادبی، هنری یا پژوهشی دیگری به خود است، گویی خود شخص آن را خلق کرده است».
دستبرد فکری اگر در حوزهی ادبیات باشد دزدی ادبی، اگر در حوزهی هنر باشد سرقت هنری و اگر در حوزهی پژوهشهای دانشگاهی انجام شود سرقت علمی نامیده میشود. به زبان ساده دستبرد علمی یا ادبی یعنی رونویسی کارها یا ایدههای دیگران و نسبت دادن آنها به خود.
مصادیق دزدی علمی یا ادبی (۱)
نقل قول
اگر عین جملهای را از کسی نقل میکنید باید حتماً در گیومه قرار دهید و مرجع هم به دنبال آن بیاید. ضمناً توجه کنید که آیا اجازه دارید جمله را نقل قول کنید یا خیر (برخی از نشریهها شرایط خاصی برای نقلقول دارند - نظیر نحوهی ارجاع دادن یا حداکثر جملهها یا کلمهّایی که میتوانید نقل قول کنید - که باید دقیقا رعایت شوند). ولی اصولاً نقل قول در حد یکی دو جمله مشکلی ندارد.
استفاده از نتایج دیگران
استفاده از نتایج، شکلها یا نمودارها (هر چند کوچک و جزیی) باید با ارجاع کامل باشد. اگر از نتیجهی منحصربهفرد کسی یا گروهی استفاده میکنید حتماً باید ارجاع بدهید. مفاهیمی که بسیار جا افتادهاند (مثل قانون نیوتون) نیازی به مرجع ندارند.
استفاده از جملههای دیگران
کپی کردن حتی با عوض کردن ساختار جمله باز هم دزدی علمی است. بدین معنی که مثلاً تغییر زمان فعل از معلوم به مجهول جمله را از آن شما نمیکند (۲)
مثال: جملهی اصلی: کاربرد این روش در مواد غذایی داروشناسی درمان ضایعات پوستی و تحقیقات بیوتکنولوژی است.
جملهی تغییر یافته: از این روش در تحقیقات بیوتکنولوژی و شناسایی داروها و همچنین در مورد بیماریهای پوستی و مواد خوراکی استفاده میشود.
استفاده از جملههای مقالههای پیشین خود (۳)
کپی کردن جملههایی از مقالهی قبلی خودتان یا مقالهای که جای دیگری چاپ کردهاید، هم پوشانی بوده و جرم به حساب نمیآید ولی کار ناپسندی است. (این کار به سرقت از خود هم معروف است!!)
ارائه مقاله در کنفرانسها و سمینارها
در ارائهی مقاله، زیر هر شکل، عکس و نموداری که کار مستقیم خود شما نیست باید مرجع بدهید. مراجع را میشود در پایین صفحه هم نوشت، ولی باید دیده شود.
دزدی علمی غیرعمدی
بعضی وقتها سرقت علمی واقعاً به صورت اتفاقی است. سرقت علمی اتفاقی هم جرم است (همانطور که اگر شما اختراعی بکنید که قبلاً ثبت شده است، حق استفادهی تجاری از آن را ندارید و استفادهی تجاری اتفاقی از آن جرم است). بنابراین بهتر است با دقت بیشتری منابع را مطالعه کنید.
سایه نویسی هم یکی از نشانههای دستبرد فکری است. در سالهای اخیر و با افزایش تعداد فارغ التحصیلان از یک سو و افزایش تعداد دانشگاههایی که معیارهای ارزیابی آسان تری دارند باعث شده که شکل سازمان یافتهای از سایه نویسی در ایران شکل بگیرد. شاه قاسمی و اخوان (۲۰۱۵) با انجام پژوهشی نشان میدهند که این پدیده در ایران بسیار شایع است و تعداد زیادی از فارغ التحصیلان عملاً سایه نویسی را شغل خود میدانند.
۱ - از ویکیپدیا
۲- در این مورد نظر دیگری وجود دارد که ویرایش شخصی از یک متن را سرقت ادبی نمیداند.
۳- این کار به سرقت از خود هم معروف شده است.
۴- سایهنویس، نویسندهی اثری نوشتاری (مانند کتاب، مقاله، داستان و گزارش) است که به صورت رسمی (و قانونی) معتبر به کسی دیگر است. در میان مشاهیر، مدیران و رهبران سیاسی، مرسوم است که سایهنویسها را به خدمت میگیرند. آنها جهت ویراستاری یا نوشتن نسخهی پیشنویس اتوبیوگرافی، مقاله و سایر انواع نوشتاریشان استخدام میشوند. بر همین منوال، در موسیقی اغلب از سایهنویسها برای نوشتن ترانهی سبکهای موزیک عامهپسند استفاده میشود. شاه قاسمی و اخوان (۲۰۱۵) با انجام پژوهشی نشان میدهند که این پدیده در ایران بسیار شایع است و تعداد زیادی از فارغ التحصیلان عملاً سایه نویسی را شغل خود میدانند.
مثال آثار سایهنویسی شده
رومن پولانسکی در سال ۲۰۱۰ فیلمی با عنوان نویسنده در سایه (یا سایهنویس) ساختهاست که در آن نخستوزیر سابق بریتانیا، نویسندهٔ گمنامی را برای تکمیل کتاب خاطراتش به خدمت میگیرد.
1. Shahghasemi, E. , Akhavan, M. (2015). Confessions of academic ghost authors: The Iranian experience, SageOpen. http://sgo.sagepub.com/content/5/1/2158244015572262
کپی رایت چیست؟
برای سر و سامان دادن به موضوع مالکیت آثار ادبی، هنری و علمی، حق نشر، تکثیر و یا کپی رایت تعریف شد و در ادامه به قانون تبدیل شد.
حق نشر، حقّ تکثیر یا کپی رایت، مجموعهای از حقوق انحصاری است که به ناشر یا پدیدآورندهی یک اثر اصل و منحصربهفرد تعلق میگیرد و حقوقی از قبیل نشر، تکثیر و الگوبرداری از اثر را شامل میشود. در بیشتر حوزههای قضایی، حق نشر از آغاز پدیدآمدن یک اثر به آن تعلق میگیرد و نیازی به ثبت اثر نیست. معادل این حق در نظامهای حقوقی پیرو حقوق مدون حق مؤلف است.
دارندگان حق تکثیر برای کنترل تکثیر و دیگر بهرهبرداریها از آثار خود برای زمان مشخصی حقوق قانونی و انحصاری دارند و بعد از آن اثر وارد مالکیت عمومی میشود. هرگونه استفاده و بهرهبرداری از این آثار منوط به دریافت اجازه از ناشر یا پدیدآورندهی آن اثر است.
تاریخچهی قانون حق تکثیر در ایران مربوط میشود به قانون ثبت علائم تجاری که در سال ۱۳۰۴ تصویب شد و در سال ۱۳۴۸ قانون حمایت حقوق مؤلفان و مصنفان و هنرمندان به عنوان بدنه اصلی حق تکثیر در ایران تصویب شد. در ایران قانون حق تکثیر هیچگاه بدرستی اجرا نشده است.
قوانین بینالمللی حق تکثیر
چیزی به نام حق «حق نشر بینالمللی» که به صورت خودکار نوشتههای نویسندگان را در سراسر جهان محافظت کند وجود ندارد. محافظت در مقابل استفاده، در هر کشوری به قوانین ملی آن کشور بستگی دارد. با این وجود بیشتر کشورها برای آثار خارجی تحت شرایط خاص، محافظتهایی فراهم میکنند که تا حد زیادی به وسیلهی تفاهمنامهها و کنوانسیونهای بینالمللیِ حق نشر ساده شده است. دو کنوانسیون مهم در این زمینه وجود دارند، یکی کنوانسیون برن برای حمایت از آثار ادبی و هنری و دیگری کنوانسیون جهانی حق نشر .
کنوانسیون برن برای حمایت از آثار ادبی و هنری
کنوانسیون برن برای حمایت از آثار ادبی و هنری، که معمولاً به نام کنوانسیون برن شناخته میشود، یک موافقتنامهی بینالمللی در خصوص حق تکثیر است که اولین بار در شهر برن در سوئیس در سپتامبر سال ۱۸۸۶ (شهریور ۱۲۶۵ شمسی) تصویب شد.
کنوانسیون برن کشورهای امضاکنندهی معاهده را (که در متن معاهده به نام «کشورهای عضو اتحادیه شناخته شدهاند) ملزم میکند که آثار پدیدآورندگان سایر کشورهای امضاکننده را همچون آثار پدیدآورندگان تبعهی خود مورد حمایت کپیرایت قرار دهد. این پدیدآورنده کسی است که دارای تابعیت یکی از کشورهای عضو باشد و اگر دارای چنین تابعیتی نیست، اثر خود را برای نخستین بار در یکی از کشورهای عضو اتحادیه منتشر میکند و یا اقامتگاه وی در یکی از کشورهای عضو اتحادیه است.
ایران و حق تکثیر
در ایران مجموعهای از قوانین، قانون حق تکثیر را تشکیل میدهند، از جمله قانون حمایت حقوق مؤلفان و مصنفان و هنرمندان مصوب ۱۳۴۸، قانون ترجمه و تکثیر کتب و نشریات و آثار صوتی مصوب ۱۳۵۲ ٬قانون حمایت از حقوق پدیدآورندگان نرمافزارهای رایانهای مصوب ۱۳۷۹ و آییننامه اجرایی آن مصوب ۱۳۸۳، قانون ثبت اختراعات، طرحهای صنعتی و علائم تجاری و مواد ۶۲، ۶۳ و ۷۴ قانون تجارت الکترونیکی.
ایران از سال ۲۰۰۱ عضو سازمان جهانی مالکیت فکری است و تابحال تعدادی از پیمانهای مربوط به مالکیت فکری را پذیرفتهاست. ایران در سال ۱۳۸۰ به پیمان مادرید برای ثبت بینالمللی علائم ملحق شد، ولی عضو کنوانسیون برن و هیچیک از کنوانسیونهای بینالمللی مربوط به حق تکثیر نیست.
در سال ۱۳۹۰ پیش نویس لایحه جامع حمایت از حقوق مالکیت ادبی و هنری و حقوق مرتبط از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به دولت ایران تقدیم شد که در صورت تصویب جایگزین قوانین فعلی حق تکثیر ایران خواهد شد، در این پیشنویس، مدت حمایت حقوق پدیدآورندگان از ۳۰ سال به ۵۰ سال افزایش یافته است.
کپی لفت چیست؟
کپیلفت(۵) روشی است برای ارائه آثاری که شامل حق تکثیر میشوند، همانند موسیقی، کتاب، نرمافزار و غیره تا به صورت آزاد به طوری که استفاده کنندگان ملزم شوند تمامی نسخههای مشتقشده یا گسترشیافته از آنها را نیز به صورت آزاد منتشر کنند. یکی از روشهای انتشار آثار، ارائهی آنها در مالکیت عمومی است، اما مشکل این روش این است که افراد میتوانند با تغییرات جزئی یا کلی در اثر، آن را با یک مجوز مالکیتی انحصاری بازنشر کنند. برای غلبه بر این مشکل از مجوزهای کپیلفت استفاده میشود که تضمین میکند کاربران بعدی نیز از آزادیهای تعریف شده بهرهمند خواهند شد.
کپی لفت نوعی بازی با کلمهی کپیرایت است، در زبان انگلیسی «لِفت» به معنیِ چپ، متضاد «رایت» به معنیِ «سَمتِ راست» است.
کپیلفت عملی را توصیف میکند که در آن با استفاده از قانون حقّ تکثیر (کپیرایت)، تضمین میشود که اجازهی نسخهبرداری و ویرایش یک اثر برای همگان محفوظ میماند و هیچ شخصی اجازه ندارد حق ویرایش و نسخهبرداری را از دیگر افراد سلب کند.
در واقع کپیلفت نوعی استفاده از کپیرایت اما در جهت خلاف آن است، یعنی به جای به انحصار درآوردن، از انحصاری شدن آن جلوگیری میکند.
کپیلفت را میتوان به تمامی آثاری که شامل حق تکثیر میشوند مانند موسیقی، کتاب، نرمافزار و غیره اعمال کرد. کپیرایت به پدیدآورندگان آثار اجازه میدهد تا حق نسخهبرداری، ویرایش و یا اقتباس کردن از آثارشان را از دیگر افراد سلب کنند. در مقابل، یک پدیدآورندهی اثر میتواند با استفاده از کپیلفت به تمامی افرادی که یک نسخه از اثر را دریافت میکنند حق نسخهبرداری، ویرایش و اقتباس را اعطا کند و با استفاده از قوانین آن تضمین کند که این حق برای دیگر افرادی که نسخهای از آن اثر را دریافت میکنند نیز همچنان محفوظ خواهد ماند.
مثال دیگری از کپیلفت مربوط به زمانی است که ریچارد استالمن بر روی مفسر لیسپ کار میکرد. شرکت سیمبولیکس از استالمن خواست تا به آنها اجازه دهد از این مفسر استفاده کنند. استالمن پذیرفت، سیمبولیکس بر روی این مفسر کارکرد و عملکرد آن را بهبود بخشید. اما هنگامی که استالمن از آنان درخواست کرد تا نسخهی بهبود یافته را در اختیارش قرار دهند، سیمبولیکس امتناع کرد و پس از آن استالمن شروع به مبارزه برای ریشهکن ساختن این رفتار نمود.
از آنجایی که استالمن میپنداشت هرگز نمیتوان قانون کپیرایت و چنین رفتارهایی را از بین ببرد، تصمیم گرفت راهی قانونی برای این کار بیابد. او ایدهی انقلابی خود در ارتباط با مفهومی به نام نرمافزار آزاد (Free Software) را در سال ۱۹۸۴ در قالب بیانیهای منتشر کرد که به جنبشی در صنعت نرمافزار تبدیل شد. استالمن در بیانیه خود نرمافزار آزاد را نرمافزاری معرفی کرده بود که حداقل چهار آزادی را برای کاربران فراهم کند:
· آزادی صفر: کاربر باید اجازه داشته باشد نرمافزار را به هر منظوری که نیاز دارد اجرا کند.
· آزادی یک: کاربر باید اجازه داشته باشد کد منبع (Soure Code) نرمافزار را مطالعه کرده و مطابق با نیاز خود تغییر داده یا اصلاح کند، برای این منظور باید کد منبع به نحوی در اختیار کاربر قرار داده شود.
· آزادی دو: کاربر باید اجازه داشته باشد با اهداف تجاری یا غیر تجاری، اقدام به بازنشر نرمافزار مورد استفادهی خود کند.
· آزادی سه: کاربر باید اجازه داشته باشد با اهداف تجاری یا غیرتجاری، نرمافزاری که کدهای منبع آن را تغییر داده یا اصلاح کرده را منتشر کند.
بدین ترتیب استالمن پروانه جامع و عمومی ایمکس را پدید آورد که اولین پروانه کپیلفت بود که بعدها به پروانه جامع و عمومی گنو (GNU GPL) تبدیل شد که محبوبترین اجازهنامه در دنیای نرمافزار آزاد است.
۵-
در مورد کپی لفت به این مطالب هم نگاهی بکنید.
اشاره به کپی لفت برای این بود که بگوییم در برابر کسانی که به حفاظت و به بیانی در انحصار داشتن آثار خود میپردازند، کم نیستند کسانی که به دنبال مالکیت عمومی اثر هستند ولی این به معنی نادیده گرفتن پدید آورنده و یا مجوزی برای نشر آزاد آن اثر نیست. کپی لفت هم رویه و قانون خود را داراست.
در خصوص این پیکار که برای بازداشتن از بازنشر آثار دیگران بدون نام بردن از صاحب اثر شکل گرفته است چند نکتهای را باید در نظر داشته باشیم.
· از آنجاییکه قانون محکمی برای برخورد با این کار وجود ندارد و در سطحی بالاتر اساسا دولت ایران هم هنوز به کنوانسیون برن نپیوسته است، بهترین راه حل، تکیه کردن به نادرست و غیر اخلاقی بودن این کار است. ممکن است کسانی ترجیح بدهند به معرفی شخص، وبلاگ یا کانال کپی بردار بپردازند و ممکن است بعضی از دوستانمان لازم بدانند خشم خود را از این پدیده نشان دهند، درهرحال باید اجازه داد که هرکس رویکرد مورد علاقهی خود را داشته باشد.
· این موضوع در عین حال که درخور نکوهش است، اما آنقدر حساس نیست و آنقدر آسیب رسان نیست که ما را به قهر و خشم بکشد. واقعیتی که امروز با آن مواجه شدهایم نشر مطالب نادرست، دروغ و یا تحریف شده در فضای مجازی است، آنچه تاسفبار است قبول و باور این دروغها است و تاسفبارتر بازنشر همین دروغها بهوسیلهی مخاطبان است!
· تشکیل کانال مرجع و یا ورود به کارزارهای تنبیهی و مانند آن، ما را ناخواسته به هیات داوران و ناظمان و سانسورچیان فضای ادبی و نوشتاری جامعه درخواهد آورد که با جوهر آزادیجوی قلم ناسازگار است. از آن گذشته چه قانون و قراری هست که همه را به پذیرفتن آنچه ما میگوییم، وادار سازد.
· با وجود آن چه در بالا گفتیم و تاسف هم خوردیم، اما باید همچنان به شعور و آگاهی و قدرت شناخت مردم اعتقاد داشته باشیم و احترام بگذاریم. خود را معیار و ملاک درستی و نادرستی قرار ندهیم و اجازهی بیان نظر و یا داوری را به مردم بسپاریم، البته که هرکس به سهم خود و آن چنان که درست میداند در معرفی خوبی و بدی این کار – همان کپی بدون نام بردن از صاحب اثر - میکوشد.
· و اما اکنون پیبردن به اصالت یک نوشته و یا دانستن نام نویسندهی آن، آن قدرها هم دشوار نیست. موتورهای جستجوی اینترنتی و به ویژه گوگل، کار را خیلی راحت کردهاند، در عین حال شاید بدانید که سایتها و سامانههایی در جهان برای همین کار ساخته شدهاند. طبیعی است که جستجو برای همانند یابی در زبانهای دیگر از جمله انگلیسی و فرانسه خیلی کارآتر و پیشرفتهتر از کندوکاو در آثار فارسی نویسان است.
در این آدرس شما لیستی از سامانههای اینترنتی «شبیهیاب یا همانندجو» را میبینید
این سایت متعلق به «معاونت پژوهش و فناوری دانشگاه اصفهان» است.
یا اینجا: سامانهی همانندجو ی پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران – ایرانداک
در معرفی این سایت چنین آمده:
همانندجویی در نوشتار پایاننامهها و رسالهها، گامی در کمک به نگهداشت حقوق پدیدآوران و گسترش علم و فناوری و زمینهسازی برای دسترسی آزاد همگان به اطلاعات است. «همانندجو» با جستوجوی خودکار در متن کامل پایاننامهها و رسالههای موجود در ایرانداک، نوشتههای همانند را بازیابی و اندازهی همانندی و منبع اطلاعات همانند را نمایش میدهد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر