یکشنبه، آبان ۰۲، ۱۳۸۹

پایان جشنواره ی سنگ نوردی بیستون

پایان جشنواره ی سنگ نوردی بیستون و سخنی با رییس گرامی فدراسیون

عباس محمدی

برگرفته از سایت انجمن

پنج روز کار در بیستون، و یک دوجین مسیر و نیم مسیر نو روی این دیواره!

تا پیش از این سابقه نداشته است که چند مسیر به صورت هم زمان، آن هم بدون ثابت گذاری و با سرعتی قابل توجه (که در مواردی، به چندین طول در یک روز هم می‌رسید) روی بیستون یا دیواره ای دیگر در ایران، باز شود. این اتفاق، نتیجه‌ی همکاری انجمن کوه نوردان ایران با شماری از کوه نوردان برجسته ی جهان، و فراهم ساختن امکان تبادل اطلاعات و تجربه میان جمعی از افراد و سازمان های درگیر در کوه نوردی (از جمله فدراسیون ایران) با سازمان GHM بود. تردیدی نیست که جشنواره می توانست بهتر از این هم برگزار شود، اما صِرفِ حضور ۲۵ سنگ نورد زبده‌ی جهانی می تواند آن را به عنوان یک نقطه ی عطف به یاد ماندنی در روند کوه نوردی کشور ثبت کند.

پی گیری فعالانه و موثر فدراسیون در تدارک و برگزاری جشنواره، همچنین کمک های سخاوتمندانه‌ی دستگاه های دولتی و عمومی (استانداری، هلال احمر، ...) و حضور علاقمندانه‌ی ده ها سنگ نورد ایرانی که بیشتر آنان به نوعی نمایندگان گروه ها و باشگاه های کوه نوردی بودند، این جشنواره را به رویدادی بدل ساخت که می تواند الگویی شود برای همکاری های بعدی سازمان های دولتی و غیر دولتی کوه نوردی.

متاسفانه، فدراسیون در بیشتر خبر رسانی های عمومی پیش از جشنواره، و آقای شعاعی رییس فدراسیون در سخن رانی های مراسم افتتاحیه و پایانی جشنواره، از نام بردن انجمن کوه نوردان ایران به عنوان مبتکر ارتباط با GHM و حتی به عنوان یک همکار در این پروژه خودداری کردند، اگرچه اعضای با نفوذ GHM با تاکید بر نقش انجمن، جبران این کمبود را کردند! این جشنواره باید به یک بازنگری در شیوه های صعودی که در ایران متداول است، بیانجامد و به جریانی برای درس آموزی بدل گردد؛ انجام صعودهای تکراری در داخل و خارج از کشور، و تمجید از کارهای معمولی، و اطلاق عنوان های غیر واقعی "قهرمانی" به خودمان، باید از سوی فدراسیون که سازمان ملی کوه نوردی کشور است کنار گذاشته شود و این فدراسیون به جای تصدی گری در اجرای برنامه، زمینه ساز فعالیت هاي مستقل و مشوق نوآوری در میان بخش خصوصی و مردم نهاد شود.

در عین حال، مدیران گروه ها و باشگاه ها و تک تک کوه نوردان باید گام های بیشتری برای آشنایی با معیارهای جهانی کوه نوردی بردارند و از این رهگذر در اعتلای سلیقه های کوه نوردی خود بکوشند. بررسی حتی یکی از صعودهای شاخص جشنواره، برای مثال صعود مارکو پرزلژ (Marko Prezelj) برنده ی جایزه ی پر اعتبار "کلنگ طلایی" در سال ۲۰۰۹، و هم طنابش لوکا لیندیک (Luka Lindic) که در بيستون یک مسیر بسیار بلند و دشوار را با پنج روز کار سخت باز کردند، می تواند آموزه های بسیاری برای ما داشته باشد. مارکو و لوکا بدون ثابت گذاری، بدون رفت و برگشت های پر شمار، و بدون سوراخ کاری، گشایش مسیر کردند؛ ضروري است كه عوامل موثر در دستیابی آنان به چنین مهارت شگفت انگیز را شناسایی کنیم.

جشنواره می توانست با هزینه و تشریفات کم تر اما در فضایی صمیمانه تر، چنان که رسم کوه نوردان است، برگزار شود. تجربه های پیشین انجمن (پل خواب ۱۳۸۶، سنگسر ۱۳۸۸، حضور در چند جشنواره و دوره ی آموزشی در فرانسه) نشان داده است که مهم تر از جای اقامت ویژه، غذای عالی، يا اقدامات حفاظتي، نزدیک بودن کوه نوردان به هم، و آشنا شدن با سنت های صعود ديگران، و مراوده با یکدیگر است که شادمانی و احساس بهره مندی را برای دو طرف به ارمغان می آورد. هم كوه نوردان ايراني، و هم خارجي ها، از اين كه در دو فضاي مجزا مستقر شده بودند ناراحت بودند و اين ناراحتي را بارها بر زبان آوردند. در واقع، فرصت هاي عالي كه از غروب به بعد در چنين فضاهاي كوه نوردي به طور معمول فراهم مي شود، از دست رفت و جشنواره نتوانست در حد مطلوب به يكي از هدف هاي اعلام شده ي خود كه «تبادل اطلاعات فني و فرهنگي» بود، دست يابد.

تلاش براي ناديده گرفتن انجمن ها و باشگاه هاي مردمي، و حمايت نكردن از دستاوردهاي اين سازمان ها، در ورزش كوه نوردي (كه از ديرباز نه باري بر دوش دولت كه بيش از بسياري ورزش هاي ديگر، خود اتكا بوده) با سياست هاي كلي دولت در جهت "برون سپاري وظايف اجرايي" در تضاد است. همچنين، هر روشی که تبادل اطلاعات و برقراری ارتباط با افراد و سازمان هاي ديگر را دشوار سازد، خلاف مصلحت اين ورزش است.

هیچ نظری موجود نیست: