دوشنبه، دی ۲۴، ۱۳۸۶

کوه نوردی فنی و حفظ محيط کوهستان

بخش دوم

با اظهار نظر کاظم فریدیان جریان گفتگو جدی تر شد چرا که اساسا این پست در پاسخ به اظهارات فریدیان خطاب به عباس محمدی در جلسه انجمن منتشر شد

سلام خدمت دوست عزيز و گرامي جناب آقاي عباس محمدي
بالاخره ايميل‌ها و تلفنها و اس ام اس ها وقتي مي‌بينم (مي‌خوانم) كه در وبلاگي تغييري كليدي در كلمه يا مطلبي مي‌دهند مي‌گويم قوانين نانوشته صنفي است و براي جلب نظر كامنت گذارها و داغ كردن تنور وبلاگ اين راه، راهي شناخته شده است. به نظر مي‌رسد آقاي عباس محمدي هم نتواسته ابتكاري بكند و اين راه را انتخاب كرده است. جايي كه كلمه "فني" را به نقل از من پسوند كوه‌نوردي مي‌كند. بي‌ترديد براي اينكار توضيح‌ي داريد. نداريد؟
قبل از اينكه راجع به نظر خودم توضيح دهم اجازه دهيد گزارشي از روز و شب چهارشنبه بدهم.

ميرمحمود فاطمي با من تماس گرفت كه به علت بارندگي نمي‌توانيم بيشتر از اين در خيابان‌ها پرسه بزنيم. به سوناي مجموعه ورزشي امجديه آمده‌ايم و سانس اينجا هم تمام شده ولي هنوز از دعوت‌كنندگان ما خبري نيست چكار كنيم؟
سوال و جواب بين خودمان گمان نكنم نياز به يادآوري داشته باشد. من كه با همه پررويي نتوانستم به آنها بگويم به ساختمان انجمن برويد و براي خودتان چاي دم كنيد. اما پيشنهاد ديگري هم نداشتم چون در آن فرصت كسي كه بتوانم پذيرايي از آنها را به او بسپارم پيدا نكردم. توضيح اينكه محل كار من با تهران 38 كيلومتر فاصله دارد.
مهمان ويژه جشن فرهنگ‌سراي بهمن بودم و با اصراري كه شده بود از بچه‌ها عذرخواهي كردم و به فرهنگسراي بهمن رفتم. با ديدن اهالي انجمن از برگزاركننده و شركت كننده در آن جشن حدس زدم جلسه انجمن چه وضعي دارد و به همين دليل آنجا را ترك كرده و به سرعت خودم را به جلسه انجمن رساندم و ديدم كه چقدر نزديك به واقع حدس زده‌ام.
جالب اينكه منت غيبت مجري و اخبارگو و ديگر عوامل برگزاري جلسه انجمن را سر بچه‌هاي تبريز گذاشتيد كه "كل وقت جلسه را در اختيار شما گذاشته‌ايم!!!!!!!

در جلسه انجمن صحبت خيلي گل انداخته بود و تماس‌هاي كوتاه من با تبريزي‌ها براي دلجويي و عذرخواهي از آنها كفايت نمي‌كرد و در نهايت مجبور به ترك جلسه و جستجوي آنها در خيابان‌ها شدم.
بچه‌هاي تبريز از صدها كيلومتر فاصله به دعوت انجمن به تهران آمدند تا گزارش صعودي را ارايه كنند كه به نظر من از سطح كوه‌نوردي ايران سال‌ها پيش‌تر است و مي‌توانست براي بقيه فرياد بلندي باشد با مضمون "ما مي‌توانيم" و عملكرد انجمن و انجمني‌هاي مركزنشين؟!؟!؟!؟
نمي‌دانم اين برگ هم جزو كارنامه انجمن كه ما را به نگاه كردن آن توصيه مي‌كنيد هست يا نه؟؟
راجع به نظر خودم هم توضيحي بدهم هر چند كه توضيح واضحات است. مي‌خواهم پيشنهادي بدهم:

هر هفته و يا هر ماه 10 – 12 كودك خياباني را به دفتر انجمن بياوريم و يك وعده غذاي گرم به آنها بدهيم. بچه‌هايي كه از ترس و يا از ندانستن نمي‌توانند از هزاران تومان پولي كه از دست رهگذران مي‌گيرند غذاي گرمي براي خود بخرند.
تهيه غذا براي آنها به مراتب از تهيه غذا و مكمل غذايي براي بزهاي ورجين ساده‌تر است و خوراندن آن هم به عمليات و هماهنگي و نقل و انتقال چنداني نيازي ندارد.
فهرستي از اين دست كارهاي خوب كه بشود با آنها ژست نوع‌دوستي و هزارو يك جور ژست ديگر را به نمايش گذاشت قابل ارايه است كه در صورت نياز كافيست بفرماييد.
خوب نظرتان چيست؟
من به گواه مثالي كه زده‌ايد و ده‌ها مثالي كه نزده‌ايد، نه در حرف كه در تمام طول زندگي‌ام گرفتاري‌ها و دغدغه‌هاي ذهني‌ام را به نمايش گذاشته‌ام و نيازي نيست در اينجا آنها را فهرست كنم.
اما مهمترين مشغوليتم اينست كه كار خودم را به بهترين شكل انجام دهم و همين را هم از بقيه انتظار دارم.
كوه‌نوردي حداقل براي ما يك واژه گويا و كامل است و نيازي به تفصير و مقايسه ندارد. بله كوه‌نوردي، كوه‌نوردي است و البته زيبايي و تفاوت اين فعل اينست كه در قالب آن، افعال متنوع و متعددي وجود دارد كه مي‌بايست با سطح بالايي از تخصص و كيفيت اجرا شود تا فعل كوه‌نوردي جاري شود.
حرف من اينست كه انجمن كوه‌نوردان نيز بايد به تبعيت از اين فعل محور فعاليت خودش را به كوه‌نوردي اختصاص دهد. اشتباه نشود من با اجراي برنامه توسط انجمن كاملن مخالفم. منظورم اينست كه براي مثال اگر انجمن كوه‌نوردان نمايشگاه عكس برگزار مي‌كند بايد در آن جلوه‌هاي از كوه‌نوردي را به نمايش بگذارد كه طبيعتن در محيط كوهستان و طبيعت است ولي اين متفاوت است با عكس‌هاي زيبايي از كوه‌ها كه با سطح بالايي از هنر عكاسي تهيه شده است.
اگر جلسه بررسي صعود ديواره مي‌گذارد بايد به دقايق و ظرائف صعود ديواره و سبك‌‌هاي كار و مقايسه آنها با يكديگر بپردازد كه البته معايب و محاسن كوبيدن يا نكوبيدن رول هم در آن مطرح خواهد شد و محاكمه رول‌كوب‌ها را به "انجمن حفظ سنگ‌هاي گرانيتي بدون سوراخ" بسپارد.
حرف من در يك جمله اين‌ست:
"هر كس بايد كار خودش را خوب انجام دهد"

و اما عباس محمدی در پاسخ به فریدیان


عباس محمدی دوشنبه 17/10/1386 - 23:2
در پاسخ به کاظم:
برای کوه نوردان تبريزی -مانند بسياری از ديگر دوستان- اين کژفهمی ژيش آمده بود که گويا انجمن کوه نوردان ، مجموعه ای حقوق بگير است که وظيفه ی تروخشک کردن يا دلجويی از ديگر کوه نوردان را برعهده دارد! درصورتی که انجمن ، متشکل از گروهی داوطلب است که حداکثر می توانند بستری برای پيشبرد يک هدف را فراهم کند. در اين مجموعه ، هيات مديره آن قدر توانايی دارد که ميانگين اعضا . ما برای کوه نوردان تبريزی ُ سالن را فراهم کرده بوديم ُ ده ها اطلاعيه پخش يا پست کرده بوديم ُ چند صد پيامک از طريق تلفن همراه فرستاده بوديم ُ و به خودشان هم از چند هفته قبل اطلاع داده بوديم . ديگر چه بايد می کرديم ؟! ما فقط فراهم کننده ی امکاناتبرای آقايان بوديم تا خود را و کارشان را معرفی کنند. آنان به جای اين که از اين بابت از انجمن تشکر کنند ، با بی اعتنايی به شخصيت افراد حاضر ُ گزارش خود را ارايه ندادند و رفتند . اين اتفاق ، پس از شصت و دو نشست ماهانه و چندين نشست ديگر انجمنُ، برای نخستين بار رخ داد که به این دلیل می توان گفت چيز چندان مهمی نيست .
اما درمورد اين که می توانيم با غذا دادن به کودکان خيابانی « ژست بگيريم » ،...

بايد بگويم که اين ديگر يک سفسطه است . نخست اين که ما برای ژست گرفتن ، به کار علوفه پراکنی يا زباله جمع کنی يا تظاهرات برضد معدن نمی پردازيم که اين گونه کارها برايمان نه نان و آب می شود و نه به ما سروپزی می دهد که بخواهيم با آن ژست بگيريم . ما اين کارها را با عشق به کوهستان انجام می دهيم که زمين ورزش ما ، و خاستگاه حيات برای همه ی انسان ها است . ما معتقديم که حفظ کوهستان ، بخش جدايی ناپذيری از ورزش کوه نوردی است که به همين دليل جزء هدف های انجمن کوه نوردان ايران هم آمده است . ديگر اين که غذا دادن به کودکان خيابانی ، مانند بسياری از ديگر کارهای نيک (که به نظر کاظم گويا انجام آن ها ، ژست است) ازجمله وظايف انجمن نيست ، و به همین دلیل نمی توانیم در قالب انجمن کوه نوردان به آن بپردازیم!

دوباره کاظم برای محمدی نوشت :

به آقاي محمدي عزيز
ژست نه؟
نمايش نه؟
پس چه؟
نكند باورتان شده كه شرط لازم و كافي براي بقاي نسل بزهاي ورجين علف پراكني است؟
من اگر چنين باوري داشتم نه فرصت‌هاي كوه‌نوردي كه تمام عمرم را به علف پراكني در ورجين مي‌پرداختم.
اين ژست نه تنها اشكالي ندارد بلكه به عنوان حداقل كار، به عنوان عذرخواهي به علت تجاوز هر روزه ما به حقوق ديگر شركاي كره خاكي‌مان خيلي هم خوب و لازم است.
البته اين هم لازم است كه ما كوه‌نوردان مواظب باشيم كه با اين ژست احساس نكنيم وظيفه‌مان را تمام و كمال انجام داده ايم چرا كه وظيفه ما بخصوص در جايگاه حقوقي نه سير كردن شكم گرسنگان كه پرداختن به كوه‌نوردي است.

البته بعضی از دوستان از اینکه شاید عباس محمدی و کاظم فریدیان کتک کاری کنند نگران بودند و مدام هیس هیس میکردند و
صلوات میفرستادند و،،،

فکر میکنم بهتر باشد ورود منتقد ادبی را در بخش سوم منتشر کنم
ط.

هیچ نظری موجود نیست: