اين روزها با هجوم اين همه گروههای كوهنورد به اورست كه اكثراً آزموده نيز هستند، بسياری بر اين باورند كه دورهی بروز چنين فاجعه هايی به سر آمده است.
اما هيچ كس تصور نمیكرد كه يك گروه به سرپرستی راب هال، مركز چنين فاجعهای قرار گيرد. هال، بدون استثناء منظم ترين و مطمئن ترين عمليات را در كوهستان به اجرا درمیآورد. او مردی ناخواسته مقيد و روشمند بود. روشهايی بسيار هوشمندانه برای جلوگيری از خطر در نقاطی كه احتمال بروز چنين فاجعهای می رفت داشت.
پس چه شد؟
چگونه می توان توضيح داد؟ نه تنها برای آنهايی كه عزيزان شان را از دست داده اند، بلكه برای منتقدين در سطح جامعه هم.
شايد هريس مطلبي در اين خصوص داشته باشد. هال آن چنان در بردن گروه های كوهنوردی با توانايی های متفاوت به اورست و برگرداندن آن ها مهارت يافته بود كه به نظر می رسيد تا حدی به خود مغرور شده است.
شايد او چند بار ، به رجزخوانی هم پرداخته بود، كه قادر است تقريباً هر شخص به ظاهر موجهی را به قله ببرد، و البته آمار او نيز كمابيش مويد اين ادعای او بود. او هم چنان، موارد متعددی را در غلبه بر مشكلاتی كه پيش آمده بود، به اثبات رسانده بود.
اما....
از کتاب|:در هوای رقیق ص 330
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر