کالبد شکافی آلودگی در قله علم کوه عنوان مطلبی است که در آخرین شماره کوه چاپ شده است.
نویسنده ابتدا به معرفی انواع زباله هایی که بر فراز علم کوه دیده است میپردازد و به کالبد شکافی این آلودگی از دیدگاه خود میپردازد ، او عوامل زباله پراکنی در علم کوه را چنین دسته بندی میکند:
1- فرهنگ مصرفی و توسعه ناپایدار سرمایه داری
2- عدم آموزش درست و کافی افراد جامعه از طریق آموزش رسمی و رسانه های جمعی و عدم وجود فوانین زیست محیطی و یا اجرای آن
3- عوامل ناخودآگاه روانی و تثبیت شخصیت افراد در مراحل دهانی ، مقعدی و میزراهی و ترمیبی از آنها
4- عشق به کوه از نوع خاله خرسی (تثبیت در مراحل اولیه عشق از دیدگاه رنه آلندی روانکاو مکتب انگلیسی )
در مورد عادت های مصرف ، نیاز به آموزش و جاری کردن قوانین زیست محیطی فعلا صحبتی ندارم اما در مورد عوامل روانی حرف بسیار است، نویسنده در این قسمت مراحل رشد جنسی انسان از دیدگاه فروید از جمله دهانی ، مقعدی ، آلتی ، دوره نهفتگی و مرحله تناسلی را مطرح میکند.
موضوع بسیار مهم اینست که دیدگاه و اندیشه های فروید و مخالفین نظرات او در دورانی و در طی چند دهه تحول عمیقی را در روانشناسی ایجاد کرد و موجب حرکت سریع این علم به جلو شد و روش های مبتنی بر این دیدگاه مانند روانکاوی و کند و کاو در دوران کودکی بیماران تا سال های سال به راه حل اساسی درمان تبدیل شد ولی باید دانست که امروزه دیگر تجزیه و تحلیل رفتار انسان ها بر پایه تثبیت شخصیت در مراحل دهانی و مقعدی و شبیه به آن یک روش منسوخ و کمی خنده دار و از آن مضحک تر تحلیل و به اصطلاح کالبدشکافی آلودگی در علم کوه بر این اساس است.
نویسنده مینویسد که: بزرگسالانی که در مرحله جذب دهانی تثبیت شده اند بیش از اندازه به فعالیت های دهانی مثل خوردن ، نوشیدن ، سیگار کشیدن ، آدامس جویدن ، مکیدن و بوسیدن علافه مندند. این گونه افراد برنامه کوهنوردی را تبدیل به پیک نیک ، خوش گذرانی و خور و خواب میکنند.....
اشخاصی که در مرحله پرخاشگر دهانی تثبیت شده اند ....... دوست دارند تخمه بشکنند و پوست میوه و تفاله آن را پرت کنند. بعد از کندن گل ها و سبزه ها یا شاخ و برگ درختان آن را گاز رده و یا جویده و دور می اندازند.
...
اشخاصی که در مرحله آلتی یا میزراهی تثبیت شده اند ... هدف بلندپروازانه دارند و رویاهای آنها با شکست بر هم میخورد> این گونه افراد به پرورش اندام و به کوهنوردی های ماجراجویانه علاقه بسیاری دارند.
در ادامه نویسنده سراغ یک روانکاو فرانسوی میرود تا کالبد شکافی خود از آلودگی در قله علم کوه را کاملا با دیدگاه های روان شناسانه منطبق کند و مینویسد که :
روانکاوان مکتب انگلیسی عمل بلع و دفع را مقدم بر غریزه جنسی میدانند و به نظر نویسنده این شعر سیمین بهبهانی که در زیر آمده است مصداق عمل بلع است :
با دیدگان گرسنه و بی شکیب خویش می بلعم آن ظرافت و لطف و جمال را
و البته این از نظر نویشنده به عشق از نوع خاله خرسه تعبیر شده است و کوهنورد وقتی عکس میگیرد و به قله ای صعود میکند عمل بلع انجام داده است و یا دفع میکند وقتی نام و پرچم خود را بر فراز قله میگذارد و ...
جای این پرسش اساسی در اینجا خالی است که واقعا چه نیازی هست که برای پرداختن به آلودگی در علم کوه چنین عنوان پر طمطراقی انتخاب کنیم و بعد مطالب بی سر و ته و غیر علمی و نادرست را برای بار علمی دادن به موضوع و البته برای سیاه کردن پنج صفحه از فصلنامه کوه سر هم کنیم؟!
آیا بیان یک نظریه و سعی در جا دادن رفتارهای کوهنوردان در گوشه گوشه آن یک کار علمی و درستی است در جایی که هم اکنون روانکاوی به شیوه فروید و نقب زدن به دوران کودکی برای معالجه بیماران به تاریخ پیوسته است؟!
برای به اصطلاح کالبد شکافی آلودگی در مثلا اورست یا توچال باید به کدام نظریه منسوخی استناد کرد؟!
آیا خنده دار نیست که در جهت رنگ و لعاب علمی دادن به مطلب خود دامن شعر و ادب را هم بگیریم و شعر سیمین بهبهانی را مصداق آن بدانیم؟!
پرسش های زیادی را میتوان مطرح کرد ولی این را هم از مدیران فصلنامه کوه باید پرسید که آیا برای سیاه کردن پنج صفحه از مجله مانند نشزیات زرد باید به عناوین گمراه کننده و پر طمطراق روی بیاوریم؟! چطور است بخشی از صفحات مجله را هم به ازدواج و طلاق کارمندان رسمی و غیر رسمی سینما و یا مثلا فوتبالیست های سرخابی اختصاص بدهیم؟ تیراژ هم البته بالاتر میرود و آگهی هم بیشتر میگیریم و کاسبی به شکر خدا هر روز بهتر خواهد شد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر