سه‌شنبه، دی ۱۱، ۱۳۸۶

مکتب کفش کتانی

عباس محمدی در دیده بان کوهستان در مورد مرگ علی محمدپور چنین نوشته است:

در میان ما رسم نیست که پس از درگذشت کسی از او انتقاد کنیم ! اما از آن جا که من انتقاد کردن به یک شخص را به معنای "دیدن" او و اهمیت دادن به کارهایش می دانم ، لازم می دانم که بگویم یک ایراد کار محمدپور، هم چون بسیاری دیگر از کوه نوردان و دیگر شخصیت های اجتماعی ما ، این بو د که میراث مکتوبی از خود باقی نگذاشت تا مورد استفاده ی نسل های بعدی قرارگیرد . و دیگر این که او نیز مانند هم نوردش جلال فروزان و ... اهمیتی به پوشاک مناسب و ابزارهای جدید کوه نوردی نمی داد و اگر او را در کوهستان به جوان نوآمده ای معرفی می کردی ، نمی توانستی بگویی که از نظر تناسب پوشاک با محیط ، به سر و وضع این استاد نگاه کن ؛ هنگامی که پیکر او را بر کنار جویباری یافتند ، با وجود آن که روز پیش برف خوبی باریده بود و سرما چند درجه زیر صفر بود ، به پای او کفش کتانی بود !

عکس از فتوبلاگ باشگاه دماوند

عکس از وبلاگ برج سینا

رضا زارعی در کوه قاف چنین مینویسد:

اما بزرگترين ويژگی هم نسلان مكتب او رويكرد تدريجی آنها به سمت صعودهای سبك بار بود، به شكلی كه گاها در اين راه از توجه به كوچكترين و ابتدايی ترين مسائل ايمنی نيز اجتناب می كردند

كاستن از تجهيزات، پوشاك و متاسفانه آذوقه مورد نياز از مهمترين راهكارهای آنها برای افزايش سرعت به شمار مي آمد.

بی توجهی به تكنولوژی و بهره گيری از همان تجهيزات قديمی، به طوريكه احتمالا اكثر كوه نوردان نسل پس از ايشان نيز بادگيرهای تيم ماناسلوی 55 و اورست 56 را بر تن تعدادی از اين عزيزان مشاهده نموده اند، و البته اعتقاد به برتری انسان به تكنولوژی موجب شد تا جوانترهای پيرو اين نسل نيز به اين راه كشيده شوند.

صعودهای زمستانی به قلل البرز، بويژه مسيرهای توچال از دربند، دارآباد و كلكچال در زمستان با كفش كتانی و كمی مدرنتر صعود زمستانی دماوند با كفشهای سبك كوه نوردی از اين دست مي باشد.

متاسفانه گفته مي شود مرحوم محمدپور نيز درحالی پيدا شد كه كفش كتانی به پا داشت!

با اين اوصاف برای آنان كه اين عزيزان را به عنوان الگو مورد توجه قرار می دهند چه آينده ای را بايد متصور بود؟! آيا بهتر نيست حال كه بزرگان اين نسل به فكر خود نيستند به فرهنگ سازيی كه در جامعه كوه نوردی ايجاد مي كنند توجه نمايند؟! شايد اينگونه، هم كمتر شاهد اخبار دردناك در كوهها باشيم و هم نسل آينده از الگوهايشان به نيكی ياد كنند.

براستی عجیب نیست که کوهنوردان با تجربه دچار اشتباهات غیر قابل جبران میشوند ؟

آیا بنیان های آموزش در کشور ما و یا در تیم های ملی ضعیف است؟

آیا بی اعتقادی به تکنولوژی عامل این اشتباهات مرگبار است؟

آیا فقدان کوهنوردان این مرز و بوم را که در مکتب کفش کتانی و یا مکاتب دیگر به کوه میروند باید بخش جدایی ناپذیر این ورزش دانست و به مرگ نابهنگام این دوست و آن رفیق ، امروز یا فردا و اینجا یا آنجا خو گرفت ؟

۲ نظر:

Shahram Abbasnejad گفت...

متاسفانه امسال روی یخچال علم چال میدیدم که از بریر تا علم چال با صندل صعود میکنند .کسی برای صعود گرده آمده بود فقط با صندل و این خطریست برای صعود فنی و اعلام خطر برای پیشکسوتهای فرهنگساز .ما همه نسبت به آنچه به نسل جدید می آموزیم مسوولیم.
www.alamchal.blogfa.com

آرام‌کوه گفت...

نوشته رضا زارعی در بخش نظرهای کوه قاف بسیار خواندنی است