دوشنبه، بهمن ۱۱، ۱۳۸۹

إمِت و گَد - پنج طول واژگون روی اسپری آن آیس


«تیم إمِت» و «ویل گَد» تابه‌حال پنج طول از مسیر فوق دشوار خود را صعود کرده‌اند.

این مسیر قطعن دشوارترین مسیر یخ‌نوردی در جهان است، ولی امت و گد درجه‌ی دشواری برای آن تعیین نکرده‌اند، تنها عکس‌ها و ویدئویی که بعدن منتشر خواهند کرد، داستان این ماجراجویی واژگون را خواهند گفت!
تیم و من از غار بیرون آمدیم و روی کلاهک قرار گرفتیم که به مراتب آسان‌تر است، اگر هوا دوباره سرد شود و یخ تشکیل شود، هفته‌ی آینده برمی‌گردیم و سعی می‌کنیم. اما کارمان تا اینجا هم پایانی منطقی داشته است.

آنها در این تلاش، بولت‌های قدیمی خود را که سال گذشته نصب کرده بودند به کمک فلزیاب از زیر یخ‌ها کشف کردند!

شما فلزیاب گد را بین تجهیزات او تشخیص میدهید؟


خبر ۲۸ ژانویه ۲۰۱۱ یو کی کلایمینگ

بیشتر بدانید در این مورد «اینجا»

جمعه، بهمن ۰۸، ۱۳۸۹

ایران‌ایر - کنترل ویزا

تاریخ گرفتن عکس:۷ بهمن ۸۹ فرودگاه امام خمینی

آیا ایران‌ایر دیگر به این میز کنترل ویزا نیازی ندارد؟


پ ن ۱

روز پنج‌شنبه ۷ بهمن ۸۹ مسافران پرواز ۷ صبح ایران‌ایر به دوبی پس از حدود دو ساعت انتظار در هواپیما به سالن ترانزیت آمده بودند تا اشکال فنی هواپیما برطرف شود و گویا در آن ساعت «حدود ده و نیم صبح» خلبان حاظر به هدایت آن هواپیما نبود. این‌ها از قول مسافران منتظر پرواز دوبی ایران‌ایر بود.

امید که این سفر به سلامت و در امنتی انجام شده باشد.

پ ن ۲

تحریم فروش کالاهایی مانند کتاب و یا نرم‌افزار و یا آن‌چه که با جان و سلامت مردم سر و کار دارد مانند دارو و غذا، هواپیمای تجاری و یا قطعه‌ی یدکی برای آن، کاری شرم‌اور و غیرقابل قبول است.

سه‌شنبه، بهمن ۰۵، ۱۳۸۹

یادواره جان باختگان حادثه بهمن

باشگاه دماوند برگزار میکند:
* حضور بر سرمزار (بهشت زهرا) ۸۹/۱۱/۷ ساعت ۱۴ تا ۱۶
* بزرگداشت ۸۹/۱۱/۹ ساعت ۱۷ تا ۲۰ خانه شهریاران جوان
* نمایشگاه عکس ۸۹/۱۱/۱۱ ساعت ۱۶ تا ۲۱ باشگاه دماوند


یکشنبه، بهمن ۰۳، ۱۳۸۹

عبور با دوچرخه از بيابان بزرگ لوت


عبور با دوچرخه از بيابان بزرگ لوت

با هدف معرفي و پاسداشت سال جهاني جنگلها

تیم دوچرخه سواری کانون دوستداران محیط زیست دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی تهران متشکل از محمد (بهمن) عظیمی و محمد جواد محسن پور با هدف معرفی سال جهانی جنگلها و با شعار “جنگلها را بیابان نکنیم” قصد دارند مسیر بیرجند تا شهداد را با عبور از قلب بیابان لوت طي روزهاي چهارم تا هشتم بهمن ماه 1389 ركاب بزنند.
سال 2011 از طرف سازمان ملل، سال جهانی جنگلها، نامگذاری گردیده است. این سال در حقیقت جشنی بین المللی با موضوع “جنگل ها برای مردم” معرفی گردیده است. 2011 فرصتی یک ساله است تا با آموزش مسئولان، متولیان، شهروندان و بخصوص مردم جوامع بومی، این عرصه های باقیمانده از اکو سیستمهای ضروری و پشتیبان حیات و تنوع زیستی در سیاره زمین را از تخریب و توسعه ناپایدار تا حد امکان حفظ نمود.
تعدادي از تشكلهاي ريست محيطي با تشكيل كمپيني ايراني در صدد تلاش براي پاسداشت و معرفي سال جهاني جنگلها در ايران برآمده اند. هدف از اين تلاش ارتقا سطح آگاهي افراد، شهروندان، دانشجويان ، كودكان و جوامع بومي كه مستقيم با جنگلها در تعامل هستند مي باشد.
آگاهي و شناخت از اولين موارد ضروري در بحث حفاظت و آموزش در باره محيط زيست به شمار مي آيند.

وب سايت www.forests.ir ضمن انعكاس فعاليت گروه هايي كه به اين كمپين پيوسته اند، در نظر دارد با اجراي برنامه ها و فعاليت هاي مختلف با رويكرد آموزشي به افزايش سواد زيست محيطي در خصوص جنگلهاي ايران كمك نمايد .

اعضاي كمپين:

  1. موسسه توسعه پایدار هرمد
  2. موسسه طبیعت
  3. باشگاه فرهنگی ورزشی تیرگان
  4. انجمن کوهنوردان ایران
  5. بنیاد هرمز
  6. انجمن حافظان محیط زیست بادرود
  7. کانون محیط زیست دانشگاه صنعتی شاهرود
  8. دانشجویان حامی محیط زیست دانشگاه شریف
  9. جمعیت حامیان زمین
  10. انجمن یوزپلنگ ایرانی
  11. انجمن دفاع از حقوق حیوانات
  12. جمعيت زنان مبارز با آلودگي محيط زيست
  13. كانون انسان پاك،زمين پاك
  14. كانون پيام طبيعت سبز دانشگاه پيام نور مركز تاكستان
  15. گروه كوهنوردي البرز كوه
  16. كانون گردشگري آراد
  17. موسسه مردم نهاد حيات سبز سرزمين همدان
  18. كانون دوستداران محيط زيست دانشگاه تربيت دبير شهيد رجايي

هر درختی که فرو می افتد، نفس گرم زمین است که در سينه مي شكند.

شنبه، بهمن ۰۲، ۱۳۸۹

مدرسه‌ی یخ‌نوردی میگون

مدرسه‌ی یخ‌نوردی میگون

از جمله کارهای باارزش گروه کوه‌نوردی میگون، تاسیس مدرسه‌ی یخ‌نوردی میگون است.
یخ‌نوردی یکی از رشته‌های بسیار پرهیجان و نشاط آور ورزشی است که امروزه بسیاری از کوه‌نوردان، بویژه جوان‌ترها و نوجوانان گرایش زیادی به آن دارند. نیاز به ایجاد یک مکان ورزشی برای آموزش یخ‌نوردی و پرداختن به این ورزش، همواره احساس می‌شد تا اینکه سرانجات با تلاش فراوان مسئولان و اعضای گروه کوه‌نوردی میگون، این کار مهم در آبان ماه ۱۳۸۲ انجام شد و مدرسه یخ‌نوردی میگون در طبیعت زیبای دره‌ی هملون تاسیس شد و شروع به کار کرد.
از ویژه‌گی‌های بارز و باارزش این مدرسه، فاصله‌ی بسیار کم آن با جاده (۵۰ متر)، نزدیکی به شهر تهران (۵۰ دقیقه) و وجود یخ و برف ضخیم و مناسب از میانه‌ی پاییز تا میانه‌ی فروردین ماه است.
مدرسه‌ی یخ‌نوردی میگون با استقبال گسترده‌ی یخ‌نوردان حرفه‌ای و نوآموز در سطح کشور روبرو شده است و تاکنون افراد زیادی یخ‌نوردی را در آن فراگرفته‌اند و یا به تمرین و صعود از یخ‌های بلوری آن پرداخته‌اند.
نخستین مسابقه‌ی یخ‌نوردی سراسری کشور نیز در تاریخ ۱۳۸۳/۱۰/۲۵ با حمایت و نظارت هیات کوه‌نوردی استان تهران و با حضور مربیان و داوران این رشته برگزار شد.
انجمن کوه‌نوردان ایران نیز از سال ۱۳۸۶ تاکنون چهار دوره جشنواره‌ی یخ‌نوردی در رودبارقصران و با همکاری با مدرسه‌ی یخ‌نوردی میگون برگزار کرده است و همیشه از پشتیبانی این مدرسه برخوردار شده است.

شما هم می‌توانید یخ‌نوردی را در این مدرسه و زیر نظر مربیان باتجربه این رشته بیاموزید و در این محیط زیبا و طبیعت بکر به این ورزش پر نشاط بپردازید و از هوای پاک کوهستان لذت ببرید.

پ ن

دیروز اول بهمن هشتاد و نه با فرنوش رییسی، سرپرست جشنواره یخ نوردی انجمن و محمد صبوری از مسولان فنی جشنواره به هملون رفتیم.

پنجشنبه، دی ۳۰، ۱۳۸۹

قله کدام است؟

در وبلاگ کوه نوردی، ورزش و سلامتی آخرین بخش گزارش explorersweb را دو مورد مناقشه تعیین نخستین زن صعودکننده ۱۴ قله‌ی ۸۰۰۰ متری می‌خوانیم.

و فرازهایی از این مقاله:

یکی از الگوهای کوه نوردی مردی است که برای اولین بار به تمام ۱۴ قله‌ی ۸۰۰۰ متری صعود کرد. رینهولد مسنر در مصاحبه ویدئویی اخیرش در مورد خانم اوه به کانگچن جونگا به مجله دسنیول گفت :" هر کس که به زمین نزدیک قله می رسد ، بگذار بگوییم ۱۰ یا ۱۵ متری قله، به قله صعود کرده است."

در بازی منصفانه، قوانین باید روشن باشند ، وگرنه ۱۰ متر بزودی می شود ۵۰ متر ، ۱۰۰ متر و الی آخر

یک بار دیگر برگردیم به سخنان ایناکی اوچوا، کوه نورد فقید که قله را این‌گونه تعریف می کند:
"جائیکه همه چیز از تمام جهات به طرف پایین می رود."
و
با این تعریف، دنیا بالاخره اولین زن واقعی صعود کننده به ۱۴ قله‌ی ۸۰۰۰ متری را شناخته است: ادورنه پاسابان Edurne Pasaban.

در این مورد بخوانید در:

ادورن پاسابان - نخستین زنی که تمام ۱۴ قله‌ی ۸۰۰۰ متری را صعود کرده است!

مقاله ادورن پاسابان را در ویکی پاکوب بخوانید!

فرض كنيم ميانكاله در ايران نبود!

عنوان بالا مقاله ایست از محمد درویش در سبزپرس و در اینجا بازنشر میشود.



فرض كنيم ميانكاله به جاي آن كه در جنوب شرق درياي مازندران قرار گرفته بود، در سواحل شرقي ژاپن يا كرانه هاي شمالي استراليا يا جنوب اسپانيا واقع شده بود؛ با او چه مي كردند؟ آيا آن مردمان هم تومار تهيه مي‌كردند و شكايت مي‌بردند كه چرا از قلب ميانكاله نبايد يك جاده عبور كند؟ و يا چرا ما نبايد يك پالايشگاه در ميانكاله داشته باشيم؟ و چرا گاوميش‌هاي ما نبايد به هر تعداد و زماني كه دوست دارند در ميانكاله بچرند؟ و يا رییس محیط زیست آنجا هم به جرم مخالفت با تخریب میانکاله از کاربرکنار می شد؟ و یا ...

به نظر مي‌رسد كليد رخداد تلخي كه در ميانكاله درحال وقوع است را مي‌توان با فرض پيش‌گفته بهتر درك كرده و به واكاوي دلايل تشديد ناپايداري نخستين تالاب بين‌المللي ثبت شده ايران در كنوانسيون رامسر پرداخت.


ميانكاله اولین معبر و منزلگاه ورود پرندگان مهاجر در شمال ايران است؛ منزلگاهي كه به دليل شرايط ناهمتاي طبيعي‌اش مي‌تواند به صورتي همزمان هم قرقاول را در خود جاي دهد (که زیستگاهي عموماً جنگلي دارد) و هم دراج را که اغلب در مناطق شنی و ماسه‌ای خوزستان زندگی می‌کند.

حضور همزمان قرقاول و دراج در ميانكاله شبيه به وجود آب شور و شيرين در درياچه بختگان مرحوم است كه سبب شده بود آن محيط آبي بي نظير هم در تمام دنيا يگانه و بی همتا باقي ماند. افسوس که دیروز قدر بختگان را ندانستیم؛ همان گونه که امروز قدر میانکاله را نمی دانیم! می دانیم؟

اگر امروز – آن گونه كه اسماعيل كهرم مي گويد - از مجموع 120 هزار بال پرنده‌اي كه تا سه دهه‌ي پيش در ميانكاله حضور داشتند، فقط 11 هزار بال باقيمانده است؛ و اگر بر بنياد مطالعات كامبيز بهرام سلطاني، پاره‌هايي از ميانكاله اينك در اثر تحمل فشار بيش از حد گاوميش‌ها (حدود سه برابر بيش از ظرفيت در سطحي معادل 26 هزار هكتار از وسعت حدود 69 هزار هكتاري زيستگاه)، نه‌تنها رويش طبيعي‌شان از ميان رفته، بلكه سطح زنده‌ي خاك نيز به شدت آسيب ديده و تخريب شده است، بايد بپذيريم كه ناپايداري شرايط بوم‌شناختي ميانكاله شتابان در حال اوج گرفتن است و بايد هرچه سريع‌تر برنامه‌ي جامعي براي بهسازي، باززنده‌سازي يا Rehabilitation and Habitat Restorationدر اين زيستگاه منحصر به فرد ايران به مرحله اجرا درآید؛ برنامه ای که بدون نیاز به بهانه ی نگون بختی به نام ببر سیبریایی هم بتوان آن را با اراده و توان و جسارت لازم اجرایی کرد.


با اين وجود، شوربختانه باید بپذیریم که نه تنها هيچ اراده‌اي براي اجرايي شدن چنين برنامه‌اي در سطح منطقه و سازمان ديده نمي‌شود، بلكه برعكس شاهد خراش بيشتر ميانكاله به بهانه اشتغال‌زايي و رفاه مردم بهشهر هم هستيم! غافل از اين كه بهشهر تا زماني بهشهر است كه بتواند همجواري مسالمت‌آميز خود را با يك تالاب بانشاط و دربردارنده‌ي توان زيست‌پالايي درخور حفظ كند.


به ديگر سخن، تنها ويژگي ممتاز و كمتر آسيب ديده ميانكاله همانا وجود یک خلیج آرام و پاك از هر نوع آلودگي ديداري است؛ خصلت ارزشمندی که سبب شده تا خلیج میانکاله را زایشگاه امن ماهیان خاویاری بنامند (یادمان باشد که در طول 1600 کیلومتر نوار ساحلی دریای مازندران، فقط زیستگاه میانکاله با 65 کیلومتر طول از ساخت و سازها در امان مانده است)؛ اما متأسفانه می‌خواهند آن‌ آرامش و امنیت را هم به بهانه‌ي دسترسی به دریا با احداث جاده تخریب کرده و اصلی‌ترین محل تخم ریزی 90 درصد ماهیان جنوب دریای مازندران را نابود سازند! چرا؟

باید بدانیم که میانکاله از منظر سه معیار بین‌المللی واجد ارزش است: نخست آن که در برنامه انسان و کره مسکون یونسکو به عنوان اندوخته گاه زیست سپهر شناسایی شده است؛

دوم این که پناهگاه حیات وحش برخی از گونه های نادر و ارزشمند کره زمین است و سوم آن که نخستین تالابی است که در سیاهه ی جهانی کنوانسیون رامسر از سوی ایران به ثبت رسیده است. درحقیقت بسیاری از کارشناسان بر این باورند که میانکاله یکی از 59منطقه اکوتون ویژه شناخته شده در جهان با کارکردهایی چندجانبه است؛ منطقه ای که مادر طبیعت برای آفرینش معماری هوش ربایش میلیون ها سال زمان مصروف کرده و اینک ما حق نداریم با ساخت سازه هایی طبیعت ستیزانه، همه ی آن زیبایی ها و طنازی های اهورایی را یک شبه نابود ساخته و ویران کنیم.


میانکاله به میلیون ها پرنده ی مهاجری تعلق دارد که همه ساله با پیمودن هزاران کیلومتر خود را به این نخستین ایستگاه سوخت‌گیری و تجدید قوای بی نظیر در خاک وطن می رسانند تا ایرانیان دیروز، امروز و فردا از تماشای این پرواز شکوهمند از فرش به عرش برسند. چه کسی می تواند بهای تماشای این منظره استثنایی را محاسبه کند؟
یکبار دیگر به پرسش نخستین این یادداشت برگردیم و با خود آهسته تکرار کنیم: آیا اگر میانکاله در ایران نبود، باز هم با او چنین نامهربانانه و آزمندانه برخورد می کردند؟

*عضو هیات علمی موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع

سه‌شنبه، دی ۲۸، ۱۳۸۹

شهرام عباس نژاد وبلاگ خود را بسته است!

شهرام در این آخرین پست خود نوشته است که:

خسته از کوفتن به در بسته نه ، دلشکسته ام .


شهرام لابد به در بسته ای کوفته است!

خسته نه، که دل شکسته است!


چرا شهرام؟


یکشنبه، دی ۲۶، ۱۳۸۹

ساعت چنده؟

امروز جمعه ۲۴ دی ۱۳۸۹ با دوستان به کلک‌چال رفتیم
مدت زیادی بود که به اردوگاه کلک‌چال و رستوران آن نرفته بودم و چیزی که امروز برایم جالب بود تعداد بسیار زیاد تابلوهایی بود که از در و دیوار رستوران آویزان بود که فکر مرا حسابی مشغول خود کرد.
از تعدادی از این تابلوها عکس گرفتم تا شما هم ببینید.
گفتنی است که چند تا از این باید و نبایدها تکثیر شده و به تعداد زیاد و در گوشه گوشه‌ی رستوران آویزان بود، بنابراین شمار آنها شاید به بیش از ۳۰ تا می‌رسید!

و چند پرسش که ذهن مرا درگیر کرده است:

آیا ما بی‌سوادیم؟

و یا کم سوادیم؟
آیا عبارت «استفاده از چراغ خوراک‌پزی و یا پیک‌نیکی ممنوع است» برای ایرانیان نامفهوم است؟
شما دوست گرامی با یک‌بار خواندن آن متوجه ممنوع بودن این کار نمی‌شوید؟ یا می‌شوید؟
در تصویر شماره‌ی ۲ ، شما عبارت «رعایت پوشش اسلامی و پرهیز از شوخی رکیک و رفتار ناشایست» را چگونه کامل می‌کنید؟ الف) ممنوع است ب) آزاد است ج) اجباری است د- اجباری نیست ه) تصمیم با خود شماست.
آیا برای فهماندن این باید‌ها و نبایدها به کوه‌نوردان، چماق هم لازم است؟
و سرانجام آیا شما این نوع برخورد با شهروندان را توهین‌آمیز نمی‌دانید؟
و یک سرانجام دیگر: اگر به این رستوران می‌روید، وقت خود را با ساعت تصویر پایین میزان نکنید چون ۴ ساعت عقب است!

شنبه، دی ۲۵، ۱۳۸۹

عرفان فکری در آستانه سفری ماجراجویانه!

عرفان فکری، از مدیران انجمن برای یک سفر ماجراجویانه به هندوستان سفر می‌کند.
این برنامه ۸ بهمن آغاز می‌شود و تا ۱۶ بهمن ۱۳۸۹ ادامه خواهد داشت.
اگر می‌خواهید با او هم‌راه شوید به سایت او سری بزنید:

ورجین varjin.blogfa.com

جمعه، دی ۲۴، ۱۳۸۹

نود و پنجمین نشست انجمن کوه‌نوردان ایران


روز ۴شنبه ۲۹/۱۰/۸۹ از ساعت ۱۷ تا ۲۰
خانه‌ی شهریاران جوان - آمفی تئاتر شماره ۲
خیابان استاد نجات‌اللهی - نبش خیابان ورشو
موضوع:
خبرهای کوه‌نوردی
معرفی دانش‌نامه‌ی آزاد کوه‌نوردی - ویکی پاکوب
گزارش امیر زرین و حمید صفرزاده از صعود به قله‌ی آمادابلام

هزینه‌ی ورود برای اعضا ۲۰۰۰۰ ریال و برای دیگران ۳۰۰۰۰ ریال
شرکت در نشست‌های ماهانه‌ی انجمن کوه‌نوردان برای همگان آزاد است
..

چهارشنبه، دی ۲۲، ۱۳۸۹

چهارمین جشنواره یخنوردی انجمن كوه‌نوردان ايران

۱۳ تا ۱۵ بهمن‌ماه ۱۳۸۹
تهران – رودبار قصران

انجمن کوهنوردان ایران برای چهارمین سال پیاپی، جشنواره یخ‌نوردی را برگزار میکند.

این جشنواره نیز همچون سال­های قبل با هدف:

• گردهمایی یخنوردان سراسر کشور و تبادل دانش فنی و تجربیات آنها
• آشنایی تازه‌کاران با رشته‌ی یخ‌نوردی و درای‌تولینگ
• رشد سطح فنی یخ‌نوردی و آشنایی با تکنیک‌های جدید
• تمرین و صعود آبشارهای منطقه

و در منطقه رودبار قصران برگزار خواهد شد

خبر کامل را در سایت انجمن بخوانید.

دوشنبه، دی ۲۰، ۱۳۸۹

برف فقرا، برف اغنیا

بشکنی ای قلم، ای دست اگر

پیچی از خدمت محرومان سر

محمدعلی راد بازقلعه‌ای (افراشته) فرزند حاج شیخ جواد مجتهد بازقلعه‌ای به سال ۱۲۸۷ خورشیدی در روستای بازقلعهٔ رشت به دنیا آمد. او از پیشگامان شعر گیلکی و از نام‌داران شعر ساده و روان فارسی و از بزرگان طنز اجتماعی ایران است. از جوانی در پی تأمین معاش به کارهای گوناگونی پرداخت: گچ‌فروشی، شاگرد پادوئی شرکت های ساختمانی، شاگردی بنگاه‌های معاملات املاک، معمار شهرداری، آموزگاری، هنرپیشگی، تئاتر، مجسمه‌سازی، نقاشی و سرانجام روزنامه‌نگاری و شاعری. همکاری با مطبوعات را از روزنامهٔ امید در سال ۱۳۱۴ آغاز کرد و بعدها در روزنامهٔ توفیق طنز خود را آزمود. نام او بعد از شهریور ۱۳۲۰ به‌عنوان شاعری مردمی، مبارز و انساندوست بر سر زبان‌ها افتاد.

روزنامهٔ چلنگر

افراشته از ۱۷ اسفند ۱۳۲۹ روزنامهٔ چلنگر را منتشر کرد. این روزنامهٔ فکاهی و سیاسی در چهار صفحه به قیمت دو ریال منتشر می‌شد و بیشتر اشعار و مطالب آن متعلق به شخص افراشته بود. انتشار این روزنامه یک حادثه در دنیای شعر و مطبوعات ایران به شمار می‌رفت. بیتی از افراشته «بشکنی ای قلم ای دست اگر / پیچی ازخدمت محرومان سر» سال‌ها سرتیتر روزنامه بود. دفتر آن در خیابان نواب بود که در عین حال منزل مسکونی افراشته نیز بود. منزلی که روز ۱۴ آذر ۱۳۳۰ مورد حمله اوباش و مخالفان وی قرار گرفت و همه چیز آن ویران شد.

افراشته همواره عشق و علاقهٔ فراوان به گردآوری ادبیات محلی داشت. اگرچه چلنگر به زبان فارسی منتشر می‌شد، اما از همان شمارهٔ اول صفحه‌ای را به ادبیات محلی اختصاص داد. در این صفحه اشعاری به گیلکی، آذربایجانی، کردی، ترکمنی، لری، مازندرانی و… چاپ می‌شد. به خاطر خود افراشته که در شعر گیلکی سرآمد بود سهم اشعار گیلکی بیشتر بود. پس از مدتی این صفحه از چلنگر منتشر نشد و افراشته اعلام کرد که شهربانی از انتشار ادبیات محلی جلوگیری کرده است.

انتشار چلنگر با کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ قطع شد.

در دوران انتشار چلنگر و دوران جنبش ملی کردن نفت، فعالیت افراشته اوج گرفت و او چهل قصهٔ کوتاه نیز در همین سال‌ها منتشر کرد.

چلنگر به معنی قفل و کلیدساز و نیز به معنای شخصی است که ازآهن، ابزار می‌سازد (آهنگر).

مهاجرت و مرگ

افراشته از سال ۱۳۳۲ به بعد زندگی مخفی را آغاز کرد. پس از کودتا تا یک سال و نیم در ایران مخفی بود و در خانه‌های همان مردمی زندگی می‌کرد که سوژه‌های اشعارش بودند. از چنگ فرمانداری نظامی گریخت و در اواخر سال ۱۳۳۴ از ایران خارج شد و به مهاجرت رفت. با نام مستعار «حسن شریفی» در بلغارستان ساکن شد. در ۱۳۳۶ در بلغارستان در هفته‌نامه «استرشل» (زنبور قرمز) به زبان بلغاری داستان می‌نوشت. کوشش فراوانی برای نوشتن داستان به کار می‌برد و با زحمت زیاد نوشته‌های خود را به دیگران می‌سپرد تا به بلغاری یا ترکی ترجمه کنند وخوانندگان بسیاری داشت."دماغ شاه" مجموعه نه داستان کوتاه است که در سال ۱۳۳۸ش /۱۹۵۹ م به کوشش "دیمتری بلا کونف" پس از مرگ او به همین نام توسط انتشارات "رادی رادین "در صوفیه منتشر شد. این مجموعه پس از گذشت پنجاه سال به کوشش "بهزاد موسایی "نویسنده ومحقق گیلانی ترجمه ودر ۱۰۷ صفحه توسط انتشارات "فرهنگ ایلیا" در اسفند ۱۳۸۸ منتشر شد .افراشته دارای همسر و سه پسر بود و در دوران تبعید یکی از پسرانش را به دلیل نارسائی قلبی از دست داد.

افراشته در ۱۶ اردیبهشت ماه ۱۳۳۸، درسن ۵۱ سالگی، با بیماری قلبی چشم بر جهان فرو بست. او را در گورستان شهر صوفیه به خاک سپردند
. بیت معروف او «بشکنی ای قلم …» بر سنگ گورش کنده شده است.

محتوای آثار

افراشته در زمانی فعالیت می‌کرد که تودهٔ مردم به شعری ساده نیاز داشتند تا منعکس‌کنندهٔ احساس و دردهای ملموس زندگی آنها باشد. ویژگی بارز شعر افراشته به کارگیری زبان مردم عامی بود. شیرین، ظریف و ساده شعر می‌گفت و به اشکال سنتی در اشعار موزون و مقفّی مقید نبود. مخاطب طنز او (اعم از نظم و نثر) مردم عامی و کم‌سواد و چهره‌های شعر او مردم محروم، توسری خورده، نفرین شده و آوارهٔ شهرها و روستاها بودند. بیکاری‌ها، دربدری‌ها، محرومیت‌ها، تبعیض‌ها، رشوه‌خواری‌ها و فساد دستگاه حاکمه مایه اصلی شعر او بود و به سبب آشنایی نزدیک با زندگی مردم خرده‌پا، در توصیف تیپ‌های اداری و بازاری توفیق داشت. در نتیجه صراحت، سادگیِ کلام، بی‌پیرایگی، هم‌دلی و هم‌زبانی او با تودهٔ مردم شعر او توانسته بود درعمق اجتماع نفوذ کند و به سرعت در خاطره‌ها و حافظه‌ها نقش بندد و شعار روز مردم کوچه و بازار شود.

در نثر، شتابزده وگزارشی می‌نوشت و به تناسب جهت‌گیری عقیدتی و سیاسی خود، جامعه را صحنهٔ درگیری منافع طبقاتی می‌دید. اوج هنر او در شعرهایی است که به زبان گیلکی سروده، تا آنجا که او را بزرگ‌ترین سرایندهٔ اشعار گیلکی می‌دانند.

افراشته در کنگرهٔ نویسندگان و شعرای ایران که در تیر ماه سال ۱۳۲۵ در تهران تشکیل شد شرکت کرد. در این کنگره، که به همت انجمن روابط فرهنگی ایران و شوروی ترتیب یافته بود، چهره‌هائی چون ملک‌الشعرای بهار، علامه دهخدا، احسان طبری، صادق هدایت، نیما یوشیج، کریم کشاورز، حکمت و ده‌ها شاعر و نویسندهٔ دیگر حضور یافته و به نوبت آثار خود را ارائه داده بودند. وقتی نوبت به افراشته رسید تا آثار خود را بخواند، او چند کلمه‌ای به سبک خود صحبت کرد و گفت : «در تهران، ما دو گروه دکتر داریم، گروهی در شمال شهر مطب دارند که ویزیت آن‌ها ۵ تومان است و گروهی دیگر هم در جنوب شهر، مثلاً در محلهٔ «اسمال بزاز» و «گود زنبورکخانه» که مردم را با دریافت ۵ ریال مداوا مى‌کنند. دکتر شمال شهری ممکن است بعضی از روزها بیمار نداشته باشد و پولی هم گیرش نیاید، اما دکتر جنوب شهری حتماً روزی پنجاه نفر را ویزیت مى‌کند و ۲۵ تومان درآمد دارد. منِ شاعر، مانند آن دکتر جنوب شهری هستم، شعرم مال مردم جنوب شهر است و ممکن است شعرای طرفدار پروپاقرص انوری و عسجدی آن را نپسندند ولی من طرفداران خودم را دارم.» او در این کنگره شعر «شغال محکوم» و «پالتوی چهارده ساله» را خواند.

پس از کودتای ۲۸ مرداد دربارهٔ افراشته سکوت شد و بردن نام او در مطبوعات و حتی در مقالات جرم شناخته می‌شد.


برف اغنیا، برف فقرا

توی این برف چه خوب است شکار، آی گفتی!

گردش اندر ده ما، اونور غار، آی گفتی!

ران آهویی و سیخی و کباب و دم و دود

اسکی و ویسکی و آجیل آچار، آی گفتی!

ویسکی و کتلت و کنیاک فراوان خوردن

یله دادن به سر و سینه یار، آی گفتی

به به ای برف، چه خوبی، چه ملوسی، ماهی

زینت محفل مایی تو، ببار، آی گفتی!

برف فقرا

توی این برف چه خوب است الو، آی گفتی!

یک بغل، نصف بغل، هیزم مو، آی گفتی

زیر یک سقف، ولو بی در و پیکر، جایی

تا در این برف نباشیم ولو، آی گفتی!

مشت مالی سر حمامی و بعدش کرسی

یک شب اندر همه عمر ولو، آی گفتی!

صد نفر برهنه و گرسنه، غارت گشته

سه نفر گرم به یغما و چپو، آی گفتی!

زحمت کار زما، راحتی از آن حشرات

کشت از ما و از آن عده درو، آی گفتی

مادری زاده مرا مثل تو، ای خفته به ناز

میرسد نوبت ما، غره مشو، آی گفتی!

وه چه غولی، چه مهیبی، چه بلایی ای برف

قاتل رنجبرانی تو، برو، آی گفتی!

منبع:

ویکی پدیا

یکشنبه، دی ۱۹، ۱۳۸۹

مدرسه انسا و ویترین یادگارهای کوه نوردی

مرداد ماه امسال در شامونی، با ابراهیم نوتاش سری هم به مدرسه انسا زدیم و با مدیران آن گفتگویی داشتیم، اما در حال گشت وگذار در سالن ورودی انسا، ویترینی را دیدم که با پرچم ها و یادگارهای کوه نوردی پر و تزیین شده بود.

در کف ویترین پرچمی آشنا دیدم و جالب بود، پرچم باشگاه دماوند که قبلن در مورد آن شنیده بودم و اگر اشتباه نکنم در صعود پیش کسوتان این باشگاه به مون بلان و ماترهورن، به مدرسه ی انسا داده شده بود و از آن زمان در این ویترین نگهداری می شود.

نمای بیرونی مدرسه ملی کوه نوردی و اسکی فرانسه (انسا)


ویترین یادگارهای کوه نوردی انسا و پرچم باشگاه کوهنوردی و اسکی دماوند


این ویترین به همین ترتیبی که می بینید حفظ خواهد شد و این پرچم سالیان طولانی دیگری در همین مکان، باقی خواهد ماند، نشانی از سرزمین ما و از کوه نوردی در این دیار.

پ ن از کامنت های رسیده:

این پرچم در سال 1379 وقتی سه نفر از اعضای باشگاه برای کلاس Mountaine Leader با شامونی اعزام شده بودند به انسا داده شد. نفرات : آقایان بهنام ناصحی - حسین پناهی نیکو و علی پارسایی بودند.



یخ نوردی در فرانسه


تیم انجمن کوه‌نوردان ایران روز سه‌شنبه ۲۱ دی ماه ۱۳۸۹ برای شرکت در جشنواره‌ی یخ‌نوردی اکرن (جنوب فرانسه) عازم پاریس می‌شود تا از آنجا به شهر «ارژانتیر لابسه» محل برگزاری جشنواره سفر کند.

بیست و یک‌مین دوره‌ی جشنواره‌ی یخ‌نوردی اکرن، امسال از ۱۳ تا ۱۶ ژانویه ۲۰۱۱ برگزار می‌شود و این سال چهارمی است که انجمن کوه‌نوردان ایران تیمی را برای این رویداد اعزام می‌کند.
افراد تیم انجمن کوه‌نوردان ایران عبارتند از:
محمد تقی بهره‌ور
محمد حاجی‌ابوالفتح
نصیر علی‌زاده
عماد قهرمانیان
امید صافی
علی علی‌پور شلمانی
حسین علومی‌پور
سرپرست: محمد تقی بهره‌ور

شنبه، دی ۱۸، ۱۳۸۹

صعود به قله‌ی دوشاخ

روز جمعه ۱۷ دی ماه ۱۳۸۹ به قله‌ی دوشاخ صعود کردیم.
ابر و مه و برف و سنگ و
بودن با دوستان

روز خوبی بود!





همراهان این برنامه:
حسین محمدیان، محمد تقی بهره‌ور، معصومه قاسمی، وجیهه مهربانی، مهناز افضلی، سهیلا توحیدی، رضا توانا، هاشم سیدی، سعید کیوانیان، مسعود امین‌پور، فراز قلی‌بیگی، مهدی کاسبیان و عباس ثابتیان




سه‌شنبه، دی ۱۴، ۱۳۸۹

نمایشگاه کتاب کوه - شامونی - فرانسه

انجمن کوه‌نوردان ایران تابستان امسال (۱۳۸۹) در نمایش‌گاه کتاب کوهستان شرکت کرد، در طول ۴ روز حضور در این نمایش‌گاه با نویسندگان، ناشران و کوه‌نوردان مختلفی دیدار کردیم.
آلپاین کلاب (کهن‌ترین سازمان کوه‌نوردی در جهان) که به همراه شورای کوه‌نوردی بریتانیا «BMC»، یکی از دو سازمان اصلی کوه‌نوردی در بریتانیا به شمار می‌آید، تعدادی از کتاب‌های خود را به ما هدیه کرد و گفتگویی در مورد آلپاین کلاب و انجمن کوه‌نوردان ایران داشتیم. در این عکس فرانسواز کَل را می‌بینید. او که دبیر آلپاین کلاب است، در جشنواره‌ی سنگ‌نوردی بیبستون که با هم‌کاری و مشارکت انجمن و فدراسیون برگزار شد به ایران سفر کرد.

مون بلان ۳ بالکونی (تماشاگه)دارد. دو عکس که از یکی از این ۳ تماشاگه گرفته‌ام را ببینید.



دوشنبه، دی ۱۳، ۱۳۸۹

کوه گرین

مهم ترین کوه ها و ارتفاعات زاگرس شرقی در استان لرستان عبارتند از : « ویلو و کمربسته در الیگودرز » ، « سفید کوه در شمال غربی و هشتادپهلو در جنوب خرم آباد » ، « کبیرکوه ( کَوَر ) در مرز لرستان و ایلام »، « اشترانکوه درجنوب شرقی درود و جنوب الیگودرز » و بالاخره « کوه گرین بین بروجرد و اشترینان در شرق و الشتر و دلفان در غرب » .

کوه گرین به نوبه خود از رشته کوه های مهم غرب ایران است و طول آن به بیش از 180 کیلومتر می رسد . قله های بلند آن شامل یال کبود در جنوب نهاوند ، هیجده یال در بروجرد و ولاش در شمال الشتر می باشند . البته کوه اشترانکوه با ارتفاع 4050 متر را نیز ادامه و دنباله کوهستان گرین دانسته اند .

قله‌های بلند آن شامل یال کبود در کوه چهل نابالغان با ارتفاع تقریبی ۳۸۵۰ متر در جنوب نهاوند ، قله ۱۸ یال در بروجرد و نیز قله ولاش (۳۶۲۳ متر ) در شمال الشتر است . دیگر قله ‌های آن شامل بازگیر و چهل تن می ‌شود .

گرین از غرب به دلفان ، از شمال به شهرستان نهاوند ، از شرق به شهرستان بروجرد و از جنوب به شهرستان سلسله محدود می‌ شود . گرین در گویش محلی گرّو garru یا garri و در گویش لکی گروین garvin نامیده می ‌شود و یکی از کانون های آبگیر دائمی لرستان است که رود های دز و گاماسب را تغذیه می‌ کند . همچنین سراب های فراوانی در پای این کوه وجود دارند که سراب ونایی در بروجرد ، سراب گیان در نهاوند و سراب کهمان در الشتر از آن جمله اند کهو آب آشامیدنی بروجرد و نیز آب مورد نیاز کشاورزی دشت سیلاخور نیز از همین سراب ها تأمین می ‌شود .

صعود به کوه گرین از طریق روستاهای غرب شهر بروجرد ، جنوب نهاوند یا شمال الشتر امکان پذیر است . دهکده ییلاقی ونایی در این پای این کوه قرار دارد . این کوه خرس ، کفتار ، گرگ و روباه دارد و در گذشته پلنگ نیز داشته ‌است . گرین که در گویش محلی لری با نام های « گرو » و « گری » و در زبان لکی با نام های « گروین » و « گرین » خوانده می شود و به معنای بلندی و اوج است ، .

کوه گرین از دیر باز در زندگی مردم بومی منطقه نقش عمده و اساسی داشته است . چه بسیار افرادی که مستقیم و غیر مستقیم ازگیاهان و نباتات موجود در این کوه ارتزاق کرده اند ، و یا از راه شکار حیوانات و جانوران آن روزگار گذرانده اند و باز چه بسیار کشاورزان و دهقانانی که آب زلال و گوارای سراب ها و جویباران دامنه های گرین را در پای کشتزاران خود جاری ساخته و آن ها را آبیاری نموده اند . به علاوه این کوه در روزگار ناامنی و جنگ و ستیز ، مامن و پناهگاه مردم بوده است . بر این اساس کوهستان گرین ، در چشم و دل مردمان این دیار از حرمت و حشمت بسیار برخوردار است و با عزت و قداست فراوان از آن یاد می شود و در افسانه ها و ابیات و باورها و زبانزد های محلی به کرات به آن می پردازند که ابیات زیر که به زبان لکی سروده شده اند از آن جمله هستند .

از سایت کانون ایرانیان

آغاز فعالیت وب سایت گلسنگ شناسی ایران

وب سایتی تحت عنوان ما یکو- لیک (MYCO-LICH) به آدرس رسمی(www.myco-lich.com) جهت استفاده‌ی علاقه‌مندان به رشته گل‌سنگ شناسی آماده‌ی فعالیت میباشد.

طراحی این وب سایت به شیوه بسیار پیشرفته و مطالعات مدرن فلورستیک در سطح دنیا انجام گرفته که همزمان کاربر را از آخرین پیشرفت‌های گل‌سنگ شناسی درسطح کشورو نیزدر سطح استانی و منطقه‌ای مطلع می سازد.

مهمترین بخشهای وب سایت پیش گفته عبارتند از:
- چک لیست کشوری، استانی، منطقه ای
-تاریخچه گل‌سنگ شناسی در ایران
- گروههای تحقیقاتی پیش بینی شده
- باشگاه گل‌سنگ شناسان ایران
- گالری عکس
از این سایت دیدن کنید
بازدیدهای صحرایی مناطق بازدید شده به صورت نقشه آن - لاین ارائه میشود

- لیست سمینارهای مرتبط

- لیست گونه های در معرض خطر

- هرباریوم های مرتبط

- روش شناسایی گلسنگ ها همراه با کلیدهای معتبر

- جمع آوری کننده های گلسنگ در ایران

- فرهنگ لغات مصور گلسنگ شناسی دو زبانه

- فهرست منابع گلسنگ شانسی مرتبط با ایران

- بخش آموزش گلسنگ شناسی

از این سایت دیدن کنید!

یکشنبه، دی ۱۲، ۱۳۸۹

بیماری های رایج در کوه نوردی

از وبلاگ تبریز کلایم - فراز قیصری

از قول رضا زارعی

رضا زارعی:

سلام
هفته گذشته جلسه ای با حضور مربی خاطی و بر اساس شکایت یکی از کوهنوردان تبریز در فدراسیون برگزار گردید و رای مربوطه هم صادر شد. اما با توجه به آنکه پیش بینی میشد خطاهای صورت گرفته بیش از آن چیزی است که عنوان شده بود، فدراسیون برای رسیدگی بیشتر به موضوع نتیجه جلسه را اعلام ننمود.
بدیهی است به این موضوع پس از بررسی کلیه احکام ارائه شده رسیدگی خواهد شد.
اما لازم است دوستان برای اطمینان از درستی یا تقلبی بودن احکامشان ضمن درج مشخصات نظیر تاریخ دوره، اسامی مربیان و بویژه شماره و تاریخ احکام به دبیرخانه نسبت به این موضوع پیگیری کنند. ضمنن نباید از نظر دور داشت بخشی از خطاهای صورت گرفته به خود هیئت و البته شرکت کنندگان در دوره هایی که اغلب آنها هیچگاه برگزار نشده و برای هیچ حکم صادر شده شک کنند.
در نهایت اینکه عدم حضور ناظر فدراسیون بر سر دوره های کارآموزی و پیشرفته از عواملی است که برخی مربیان به خود اجازه برگزاری دوره های بی سر و ته می دهند.

دسامبر ۳۰, ۲۰۱۰، ساعت

در این مورد بخوانید، در سایت فدراسیون کوهنوردی و نیز کوه نوشت

از برگزاری جلسه ی کارگروه انضباطی در پی اعتراض یک کارآموز

يكشنبه ۱۲ دی ۱۳۸۹ ساعت ۰۷:۲۸

نظر به اعتراض یکی از کارآموزان دوره ی برف از استان آذربایجان شرقی؛ مبنی بر صدور حکم کارآموزی برف بدون حضور در کلاس، کارگروه انضباطی فدراسیون در 29 آذر ماه گذشته به ریاست «محمود شعاعی» رئیس فدراسیون و با حضور نمایندگان سازمان تربیت بدنی تشکیل جلسه داد. در این جلسه حاضران ضمن استماع توضیحات مربی مربوطه، به دلیل عدم حضور کارآموز معترض، صدور حکم را منوط به پیگیری موضوع، بررسی های بیشتر و اعلام موارد به هیئت استان نمودند. بدیهی است در صورت وجود موارد مشابه، کوه نوردان گرامی آن استان می توانند؛ ضمن ارسال رونوشت حکم دریافتی از طریق هیئت به فدراسیون، نسبت به صحت حکم دریافتی کسب اطلاع کنند.


شنبه، دی ۱۱، ۱۳۸۹

گره‌ات ‌رو کننرل کن!


نویسنده: میکی رایان - ویرایش گر ارشد UKCLIMBING

اگر دوست داری صعود کنی،‌ یاالله ، اما یادت نره که قدرت و شجاعت بدون احتیاط فایده‌ای نداره! و یک سهل‌انگاری کوچک میتونه ما رو برای تمام عمر از شادی و خوش‌بختی محروم کنه.

عجله نکن، به هر قدم با دقت نگاه کن و از همون اول به آخر کار فکر کن.

آمار دقیقی در مورد تعداد سنگ‌نوردهایی که توی سالن یا توی طبیعت تصمیم به صعود می‌گیرند و یادشون میره طناب‌شون رو به هارنس گره بزنند، وجود نداره!!
لین هیل احتمالن معروف‌ترین سنگ‌نوردی است که این اشتباه رو کرد، فرانسه سال ۱۹۸۹ ، روی دیواره‌ی استیکس در بوو؛ زمانی که طنابش را در کارگاه انداخت و به عقب تکیه داد، طناب از توی هارنس‌ش دراومد و حدود ۲۲ متر سقوط کرد. او روی یک درخت افتاد و بین دو تا بولدر فرود اومد، او زن خوش‌شانسی بود که فقط مچ پاش شکست، بازوش از جا در رفت و یه سری بریدگی و کبودی و کوفتگی!
بقیه‌ی سنگ‌نوردها این‌قدر خوش‌شانس نبوده‌اند! تعداد زیادی از سنگ‌نوردها به‌همین دلیل جان خود را از دست داده‌اند و خیلی‌ها هم دچار جراحت‌ها و صدمه‌های جدی شده‌اند.
از سنگ‌نوردان با تجربه بپرسید و بدون شک آنها از بسیاری اشتباه‌های این‌چنین برای‌تان خواهند گفت و احتمالن بعضی از اشتباه‌های خودشان!

شخصن سنگ‌نوردی رو به یاد میارم در دامنه‌ی مالهم -Malhom - که از حدود ۱۱ متر سقوط کرد و دوتا مچ پاهاش شکست، یکی دیگه در تنگ بالای رودخانه‌ی آون که ۲۰ متر سقوط کرد و چندین شکستگی داشت، سنگ‌نورد دیگری افتاد و بعد به زمین برخورد کرد، یکی دیگه روی کارگاه نشست و افتاد و زمین خورد! و امسال در مراسم یادبود سنگ‌نوردی بودم که روی یک مسیر در فرانسه جان باخت، او فراموش کرده بود که گره‌رو درست بزنه و سقوط کرد.
در چند ماه گذشته ما خبر سقوط پنج سنگ‌نورد رو در بریتانیا داشتیم که طناب‌رو درست به هارنس گره‌ نزده بودند.
همیشه گره خودتون‌رو پیش از صعود کنترل کنید و همین‌طور گره همطناب‌تون رو پیش از اینکه اقدام به صعود کنند.

ترجمه از سایت UKCLIMBING